یکشنبه های سوررئال: نگاه خیره (فصل ششم)
دبیر جلسات: پویا عاقلی زاده
پخش و تحلیل فیلم: هیزدزد
در مورد فصل ششم یکشنبه های سوررئال و رویکردش:
“نگاه” عنصر یکتای سینما؛ بارها شده که نگاههایمان به نگاههای چندین دهبرابر شدهی قهرمانان روی پردهی نقرهای گره خورده تا آنها را در حالی که از بیرون نظارهگریم، به دورن آنها نیز راه پیدا کنیم و عمق معنای وجودشان را درک کنیم.
گویی شخصیتهای روی این پردهی نقرهای، با نگاهشان با ما صحبت میکنند. بله با خودِ ما. با هر کداممان، جداگانه و با احترام به ویژگیهای متمایز و متفاوت ما با یکدیگر. آنها به ما احترام میگذارند و ما برایشان مهمایم. شخصیتمان برای آنها مهم است. آنها ما را به خاطر خودمان میخواهند. در دنیای فیزیکیِ مسافتها، از ما دورند اما با نگاهشان از نزدیکترین انسانها در کنارمان، به ما نزدیکترند. زیرا به اعماق نگاهمان دست یافتهاند و با نگاه مستقیمشان به ما– حتی اگر کمتر از هزارم ثانیه باشد- فکر و ذهن ما را به اعماق وجود خودمان میبرند و راهنمای ما میشوند در کاوش خودمان؛ در شناخت آنچه هستیم، آنچه بودهایم، آنچه میخواستیم باشیم و در لحظهی ناب گره خوردن و همسو شدن نگاههایمان، ما را به سمتی هدایت میکنند تا درک کنیم چقدر آنی شدهایم که خواستهایم باشیم. پس از این شناخت، دیگر هر دو در یک سطحیم. دیگر هر یک میتوانیم دیگری را همراهی کنیم، دلداری دهیم و گاهی از تجربیات خود برای تسلا بخشیدن برایش بگوییم تا ادامهی راه زندگی را نه مانند قبل، بلکه با حضور رفیقی عمیق و همراه در دنیایی بینهایت سرشار از زندگی پیش بریم؛ این رفیق کسی نیست جز سینما و ارمغان بینظیرش چیزی نیست جز “نگاه”.
ژین موریو، لحظهی هوس بازی شوهرش با یک پرستار را میبیند و راه میافتد در کوچه پس کوچههای شهر به نگاه کردن. ژین موریو فیلم “شب”، غم و رنج درونی خود را با نگاه کردن به دنیای بیرون، به کودکان، به ساختمانها و به راهها بیرونی میکند و خود را تسکین میبخشد. این روایت همان تسکینی است که ما نیز در همراهی با سینما و ژین موریوهای فیلمها به دست میآوریم. ما نیز بر روی پردهی نقرهای، به نوجوانی نگاه میکنیم که فقط میخواهد زندگی کند و در جهانی که محاصره شده، تاثیرگذار باشد (۴۰۰ ضربه، تروفو)، به ساختمانها و تاثیر فضاها بر زندگی انسانها مینگریم و چگونگی شکلگیری یک بنا تا نابودی آن را در تناظر با زندگی شخصیتهای فیلم نظارهگر هستیم (دوست دخترها، آنتونیونی)، با شخصیتهای مقتدر در لحظاتی اشتباه میکنیم، پشیمان میشویم و در صدد جبران آن برمیآییم که باعث میشود مسیر زندگیمان به کل تغییر کند (در بارانداز، الیا کازان – گاو خشمگین، اسکورسیزی)، بتی میشویم که حتی مرگش را خودش میسازد (سامورایی، ملویل – گوست داگ، جارموش) و در نهایت نگاه میکنیم که چگونه میتوانیم کردههایمان را در گذشتهی زندگیمان اعتراف کنیم و ترس از عاقبت این اعترافات بترساندمان (سونات پاییزی، برگمان) تا راه سخت زندگی را با همدلی و همراهی یاری فهیم و زندگیدان در آرامشی برآمده از تنها نبودنمکان طی کنیم.
در فصل ششم یکشنبههای سورریال، قصد داریم تا “نگاه” کنیم. به نگاه کردن شخصیتها نگاه کنیم، به خودمان نگاه کنیم و به نگاه کردنِ خودمان نگاه کنیم تا در این مسیر که تاکنون سه فصل از آن را با هم پیش رفتهایم، یعنی مسیر خودشناسی از دریچهی منبع بینهایت سینما، قدمی عمیقتر از پیش برداریم. سینمای مدرن با معرفی “نگاه” به عنوان مهمترین عنصر تاثیرگذار سینما، منبعی است گرانبها در راستای این هدف ما که با تماشا و تحلی جمعی فیلم – که نظر تک تکِ ما را در ارتباط با هر فیلم، تاثیرگذار و بااهمیت میشمارد، همچنان در مسیرِ این مهم، در کنار هم پیش میرویم.
در جلسات فصل ششم یکشنبههای سورریال مانند گذشته، ابتدا در کنار هم به تماشای فیلمهای ناب سینما مینشینیم و پس از آن، با ابراز نظرات و ارتباط شخصیمان با فیلم، این تجربهی ناب را به اشتراک خواهیم گذاشت.
در این فصل، در ادامه ی دوره های گذشته که به تماشای "نگاه" در قاب سینما نشسته ایم و در مسیر تحلیل آن حرکت کرده ایم، این بار می خواهیم به نوع خاصی از نگاه، یعنی "نگاه خیره" بپردازیم که در تاریخ سینما و تجربه ی مخاطب با سینما نقشی بنیادین و عمیق دارد. امید است این قدم نو نیز ما را در مسیری که از ابتدای تشکیل یکشنبههای سورریال در پاییز نود و پنج با هم آغاز کردهایم، جمع ما را در کنار هم به پیش ببرد.
دبیر یکشنبه های سوررئال
برای آشنایی از برنامه ی کلی "یکشنبه های سوررئال" و اطلاع از جلسات قبلی برگزار شده به صفحه ی زیر مراجعه کنید:
Http://tiwall.com/cinema/SurrealSundayS