این نمایشنامه بر اساس داستان هزار و یک شب می باشد در حالی که شهرزاد قصه گو مشغول تعریف کردن قصه برای پادشاه است .ازمطربان می خواهد که داستان آن شب را که درباره ی هوش و مکر زنانه است نمایش دهند.داستان از حمام زنانه شروع می شود که زنان رجال بزرگ شهر در آنجا انگشتری گران قیمت را می یابند و بر سر تصاحب آن انگشتر قیل و قالی به پا می شود.در آن میان پیرزنی از راه رسیده انگشتر را گرفته و شرطی می گذارد که هر کدام از زنان که بتوانند شوهران خود را از راه بدر کرده و فریب دهند انگشتر از آن او خواهد بود.زنان هر کدام حیله ای سر هم کرده و شوهران خود را فریب می دهند اما در روز موعود پیرزن بر سر قرار نیامده و انگشتر از آن پیرزن می شود.