دو تحول در تاریخ معاصر ایران بدون تردید نقطۀ عطف و دورانساز هستند. دو تحولی که بهفاصلۀ کمتر از دو دهه از یکدیگر اتفاق افتادند. تحول نخست، «انقلاب مشروطه» بود، که ایران را از نظر فکری و فرهنگی وارد عصر جدید نمود. مشروطه، جهانبینی و ادبیات سیاسی و اجتماعی مدرن برگرفته از غرب را وارد دنیای قشر اندک تحصیلکردۀ ایران نمود. تأثیر مشروطه بر جامعۀمان آنچنان گسترده و عمیق میبود که آراء و جهانبینی سیاسی ایران همچنان پس از گذشت بیش از یکقرن، وامدار آراء و اندیشههای آن است.
اگر تحول نخست را بهتعبیر امروزیها «نرمافزاری» بدانیم، تحول دوم «سختافزاری» بود. تحول اول، آراء و اندیشههای مدرن را وارد ایران نمود و تحول دوم، سازمان حکمرانی مدرن را ایجاد کرد. آغاز آن با افول قاجارها و تولدش با کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ رقم خورد. کودتایی که زمینهساز شکلگیری سلسلۀ پهلوی و تأسیس نهادهای مدرن حاکمیتی در ایران گردید. همانند مشروطه، که میراث آن در قالب انگارههایی همچون «حاکمیت قانون»، «اصل تفکیک قوا»، «حق آزادی بیان»، «استقلال قوۀ قضائیه»، «انتخابات آزاد» و «آزادی اندیشه»، اساس و بنیان سیاسی ایران امروز را تشکیل میدهند، زیربنای سازمان حکمرانی امروزی ایران نیز با شکلگیری سلسلۀ پهلوی پایهگذاری گردید.
نگاه نسلهای جوان به تاریخ معاصر ایران، بیش از آنکه متأثر از واقعیات باشد، چندسالی میشود که تحت تأثیر حب و بغضهای سیاسی قرار گرفته. ۴۶ سال پیش، نگاه ایرانیان آکنده از بغض و کینه نسبت به پهلویها میبود. حاشا و کلا که میپذیرفتند که سختافزار مدرنیته، محصول اقدامات و سیاستهای آنان میبوده. گذشت و گذشت، تا رسیدهایم به امروز. متأثر از تنشها و حوادث و رویدادهای سیاسی چندسالۀ اخیر، نگاه نسلهای جدید ۱۸۰ درجه برگشته و بسیاری از آنان شیفتۀ پهلویها شدهاند.
دورهای که قرار است از اوایل اردیبهشتماه در «موزه تصاویر معاصر» پیرامون تشکیل سلسلۀ پهلویها براه بیفتد، بنا دارد حتیالامکان نگاهی بدور از حب و بغضهای سیاسی بهآنها بیاندازد. پیش فرض این دوره آن است که تاریخ بیش از آنکه محکمۀ گذشتگان باشد، تلاش در جهت «فهم» آنان است. کار تاریخ، نه فرشته و نه متقابلاً اهریمن ساختن گذشتگان است. وظیفۀ مورخ «فهم» گذشته است و نه «داوری» آن.
این دوره، بنا دارد حتیالامکان نگاهی بدور از حب و بغضهای سیاسی بهآنها بیاندازد. پیش فرض این دوره آن است که تاریخ بیش از آنکه محکمۀ گذشتگان باشد، تلاش در جهت «فهم» آنان است. کار تاریخ، نه فرشته و نه متقابلاً اهریمن ساختن گذشتگان است. وظیفۀ مورخ «فهم» گذشته است و نه «داوری» آن.
توجه: شماره تماس از سوی گروه محترم اجرایی درج شده است و تیوال نقشی در عملکرد و پاسخدهی آن ندارد.