روزهای تعطیل گالری: شنبهها
هنر را بازنمایی جهان در قاب نگاه هنرمند خواندهاند. جهان، در تلقّی غالب، پیش از ما و در گسترهای ناپیدا شاهد رویارویی نیروهای ازلی خیر و شر بوده است. ایزدان، دیوها، اهریمن و فرشتگان در اسطورهها حاضر میشوند تا این نبرد بیپایان را در حافظهی جمعی ما آدمیان ترسیم کنند. این مجموعه تلاشی است در جهت به چالشکشیدن این تصویر تثبیتشده.
اکوان، انگره مینو و ضحاک، این تمثیلهای جاودانهی تباهی، گویی این بار از متن جهان اسطوره احضار نمیشوند. در اینجا هنرمند برآن است تا سویههای پنهان وجود خود را در ساحت انضمامی مصنوعات متجلّی کند. دیوهای هنرمند از دالانهای نمور ناخودآگاه سربرآوردهاند، از مغاک درون. آنها از هراسها و رنجها میگویند، از یک فقدان عمیق. این پیکرهها از یکسو به اسطورههای شرور مردانه دلالت دارند و از سویی دیگر واجد نشانههای زنانهاند. پارادوکسی که مداقهی بیشتر در آن نگاه متفاوت هنرمند را آشکار میسازد، نگاهی که در تقابل با گزارهی آغازین قراردارد. سویههای تاریک وجود زنانه در کار هنرمند شخصیتر از آناند که بخواهند بازنمای اسطوره باشند.آنها بیش از هرچیز سرآغاز شکلگیری اسطورهها را فرایاد میآورند. این بدنهای از ریختافتادهی در سکوت و سکون خود بانگ برمی آورند که اسطورهها ازلی نیستند، خدایان و شیاطین، خیر و شر و نور و تاریکی، به رغم آنچه میپنداریم کیهانی نیستند. آنها به واسطهی حیات انسانی ما، با امیدها و رنجهای ما نضج گرفتهاند و از میان گوشت و خون و نبض ما برخاستهاند. از این نگر، اسطوره دیگر یک واقعیت تمثیلی نیست بلکه واقعیتی برساخته انسان است و هنر در سپهری فراتر از بازنمایی جهان، دستاندرکارِ رخداد زیبای آفرینش است.
علیرضا غنی