روزهای تعطیل گالری: ندارد
هگل ، روز افتتاحیه همراه با ورکشاپ هنرمند
فرانسیس بیکن و نوع ریتم زندگی در هندوستان ، اینها کلید واژه های درک صریح
کارهای من بوده اند ،برای مدت زمانی که در کتابفروشی بزرگی در پونا ناگهان
متوجه کتاب نقاشی شدم که بلافاصله صندلی پیدا کردم ، و نشستم ان روز فوق
العاده بود،بعد ها فهمیدم درک من از ماده کمی ایراد دارد و باید وارد صورت
مسیله قانون گریزی شد. قوانین ماده اجازه بی چون و چرایی به ما هرگز نمی
دهد.در حالی که برای دخل و تصرف در حس و حال ماده ابتدا می باید ، به تفکیک
زمان و سپس کنار گذاردن نمایش فرم برسیم .چیزی که در هنر گریم کاملا بلعکس
است و با دخالت نور و روبروی اینه ،سایه ها را سوار فرم و اندازه می کنیم
،در ان چهار ساعتی که کارهای بیکن را می دیدم هیچ وقت تصور نمی کردم که شش
سال بعد ،دغدغه اصلی من ، inherent vice ذات ،
سرشت، پلیدی و احساس ناشناسی لمس از فیگور و صورت انسان ، باشد .با انکه
صورت های زیادی از بازیگران و مردم عادی را گریم می کردم، هیچ وقت به اصالت
ماده فکر نمی کردم و یا شاید مختصر تحقیق . برای همین دوگانگی شخصیت
بازیگران و انچه که من می پنداشتم سبب شد حرفه ی گریم را برای همیشه رها
کنم ، و با تمام جذابیت خلق اثاری چون ، مجموعه عالی شخصیت های ریک بیکر ،
جهان چهره پردازی را فراموش کنم، چنان که در مفاهیم شرق بیشتر اشاره می
کنند سیرت زیبا سرشت سالم و شاید نان حلال ، بعد از یک دهه، مرا به اینجا
کشاند که می بینید . عنصر اصلی کار من احساس مرموزانه ایست که در پس یک فیس
خوابیده است و از تعلقات او سرچشمه می گیرد . امروز طرف شدن با ادم های
دوربرمان کار سختیست چون انها را هرگز نخواهیم شناخت .