گزارشی درباره تور کنسرت های داخل ایران سیامک آقایی:
در میان خیل عظیم کنسرتهای اواخر امسال که عمدتاً شامل انواع گروهنوازی و ارکسترهای گوناگون با حضور یک یا چند خواننده هستند، به عنوانی متفاوت برمیخوریم: کنسرت دونوازی «باز عشق» با اجرای آثاری از «سیامک آقایی» و همراهی تنبک «کامران منتظری» که در فضای ارکسترزدهی امروزی و با توجه به سلیقهی گروهپسند و خوانندهمحورِ اغلب مخاطبان موسیقی در سالهای اخیر، در نوع خود جسارتی است برخلاف این فضا و رسم معمول اجراهای اخیر. لذا از «سیامک آقایی» نوازندهی برجسته و مطرح سنتور جزییات بیشتری را جویا شدیم.
«آقایی» ابتدا در خصوص علت نامگذاری این کنسرت گفت: «عنوان «باز عشق» برگرفته از یکی از شاهبیتهای حضرت مولاناست:
«باز فرو ریخت عشق از در و دیوار من»
که اشارهای است مستقیم به چرایی این اجرا. هدف غایی ما از اجرای این کنسرتها در شهرستانها (که با شهرهای تبریز و همدان آغاز خواهد شد) تأکید بر نقش «صور عشق» به عنوان انگیزه و نیروی محرکهی آغازین این حرکت در شرایط نابسامان کنونی است.
«ای عشق همه بهانه از توست/ من خامشم این ترانه از توست»
«آقایی» ادامه داد: «البته جای گله و گفت از حال واقع و شرایط نابسامانی که ما را در عرض این عشق به مخاطره انداخته، نیست. چرا که تا آنجا بیاد دارم این مسایل و دغدغهها و موانع در کشور ما هماره پیش رو و پای اهل هنر و بالاخص جامعه موسیقی بوده است و اهل عمل نهایتا راهی جز پذیرفتنش ندارند، از دردسرهای اخذ انواع مجوزهای رنگارنگ برای موسیقی و تصویر و طرح پوستر و عکس نوازنده و طرح بلیط تا الی ماشالله، تا نبود و کمبود مکان و امکانات مناسب اجرا و هزار و یک دستانداز دیگر. که با عنایت به تلاشهای رونمایانه وبعضا مذبوحانه ی مدعی تغییرات در زیرساختهای بحث فرهنگ و هنر که عمدتا ارزشی تحمیقی و تبلیغی دارند تا نشان از واقعیت موجود ، وضع ما کماکان همان است که بود وخواهد بود! ...
ولی باید اذعان کنم که در نهایت، «عشق حضور و همدلی» عزیزانم در شهرستانها ، در اقصی نقاط کشور نهایتا به همهی این موانع و دردسرها چیره شده و خواهد شد! دوستانی که با علم به این دشواریها صد خان تو در توی برگزاری یک کنسرت ساده را بجان خریده و به صفوف درهم فشرده ارشاد و اماکن و سالن داران و ... زده روزنی ایجاد میکنند. دوستان دور و نزدیک ، دوستان جان ، از تبریز و همدان و گرگان تا اهواز و خرم آباد و بندرعباس: جمع محدود و خاص و مشکلپسند و هوشیار شنونده موسیقی خاص ایرانی. گو اینکه عرض عشق در پیشگاه این عزیزان از خامی من است که هریک با توجه به این شرایط و دشواریهای حال حاضر، فرهاد و مجنون عصر خویشاند، برپایی این خیمه و بساطِ پُردردسر کنسرتهای شهرستانی تماماً مدیون محبتهای بیدریغ همین عزیزان در هر کدام از این شهرها و استانها است.از همین جا دست و دیده همه شان را می بوسم.»
«گفت معشوقی به عاشق کای فتا
تو به غربت دیدهای بس شهرها
پس کدامین شهر از آنها خوشتر است؟
گفت آن شهری که در آن دلبر است»
آهنگساز «یاد باد» افزود: البته بعضا سالها است که از دعوت ایشان به این میهمانی پُرعشق و نورشان میگذرد که بنا بر علل نه چندان موجهی! همچون «ترجیح به کار در خلوت» و پرهیز از «جلوه» و تبعاتش از قبیل درگیریهای معمول برگزاری کنسرتهای اینچنینی، انجام این مهم بارها به ورطه تعویق و یا فراموشی درغلطید. همینطور تا آنجا که در خاطر دارم پیشترها قرار بود که اجرای «یاد باد» صرفاً به تهران محدود نشود و آن عرض عشق را با همراهی دوستانم «پدرام خاورزمینی» و «سالار عقیلی» به دیگر شهرستانها نیز ببریم که آن نیز گرفتار کمبود و نبود برنامه و برنامهریز و غیره شد و به تاریخ پیوست! اما اکنون بر آنم آنچه که در توان دارم و شخصاً از عهدهاش برمیآیم را تقدیم کنم به ساحت پُرمهر همدلانم . که البته در برابر مهر و عشقی که این دوستان در هر کدام از این شهرها برای برپایی این کنسرت صرف و خرج کرده و میکنند هیچ است.
سرپرست گروه «سنتورنوازان» در ادامه گفت: «در رابطه با مفاد این اجرا بطور خلاصه عرض می کنم که از میان قطعات موجود و مناسب تعداد پنج قطعه متناسب با آن حال و هوا با توجه به فضای ذهنی که اشاره خواهم کرد انتخاب شد. اجرا با ترکیبی ازآواز ابوعطا با پس زمینه های نامحسوسی از دستگاه شور آغازخواهد شد و با حرکت به سمت کُردبیات و اشاراتی کوتاه و گذرا به دیگر آوازهای دستگاه شور-بجز افشاری- تلاش خواهم کرد که به بخشی ازآن فضاهای ذهنی-عاطفی محوی که می رفت که از پس گذر سالها به تیرگی و فراموشی گراید جانی دوباره بخشم و با مخاطبانم به اشتراک بگذارم. حال و هوای خاصی که در این اواخربیشتر بر آن متمرکز بودهام.
و البته شرح آن تصاویرو اوهام بزبان اصوات براحتی میسر نخواهد شد مگر از زبان سنتور 11 خرک قدیمی که سالهاست مونس لحظات خلوتم بوده و از همان اولین روزهای حضورش، با آن لحن افتاده ، مهربان وصدای گرمش به اتفاق جمعی ازدوستان قدیم و شاگردانم «مونس» نام گرفت و صدا میشد!»
«بستر آوایی، پسزمینههای احساسی و روند شکلگیری قطعات این اجرا بر تداعی «صور عشق» طراحی و بنا شده است.
بازتابی است از تصاویر و اوهام و خاطرات محو شخصیام ، از عشقی که در کوچه و خیابان خرج انقلاب و آغاز جنگ در اهواز می شد تا مخاطرات مهاجرت به تهران ، از دهه هفتاد سالهای پرانگیزه دانشجویی؛ از سال 78 ، سال 88 سال عشق به تحول در جامعه آرمانخواه آنروزها گرفته ، از روزگار عشق به استادانم در سالهای عطش محض تا عشق به دوستان و همکاران و شاگردان با وفایم در این روزگار تنهایی و... که هر کدام شان مستقیم و غیر مستقیم نقش و اثری از خود در تکتک موتیفهای این موسیقی به جا گذاشتهاند.
و در پایان کنسرت، اجرای قطعهی «جان من فدای خاک تو» شرح عشقی است به وطنم ایران با هزار هزار تصویر و ایماژ گوناگون، گذرا و رنگارنگی که هر بار بهنگام اجرای آن مستند وار به ذهنم هجوم می آورند. تصاویر، صداها و احساسات همراهش که هر کدام از ما بی شک -از هر نژاد و رنگ و قوم - از جایجای آن در یاد و خاطره خود برای همیشه به همراه داریم ، به عشق آن هستیم و به امید بهتر شدنش جان گرفته و به پای مخاطراتش بر سر عهد دیرین میمانیم.»
«سیامک آقایی» در پایان افزود: «در فرجام کار از همراهی دوست عزیزم «کامران منتظری» بگویم که با ساز دل و انگشتان پرتوانش مرا در این ابراز عشق یاری رسانده، همدلی میکند. از وی به خاطر حضور گرمش ممنونم و دلگرم.»
« امید دارم که این شور عشق، شمع کوچکی که در خلوتم، در پستوی تاریک تنهایی، در گوشهی دلم افروختهام، فروغ کوچکی باشد در خور این ضیافت عشق»
باز فرو ریخت عشق از در و دیوار من
باز ببریــــد بــــند اشتر کین دار من
بار دگر شیرعشــق پنجهء خونین گشاد
تشنهء خون گشت باز این دل سگسار من
بار دگر فتنه زاد جمرهء دیگر فتاد
خواب مرا بست باز دلبر بیدار من
صبر مرا خواب برد عقل مرا آب برد
کار مرا یار برد تا چه شود کار من
سلسلهء عاشقان با تو بگویم که چیست
آنک مسلسل شود طرهء دلدار من
خیز دگر بار خیز خیز که شد رستخیز
مایهء صد رستخیز شور دگر بار من
باغ جهان سوخته باغ دل افروخته
سوخته اسرار باغ ساخته اسرار من
منبع: موسیقی ما