با توجه به راهپیمایی مناسبتی جمعه ۳۰ شهریور در محدوده مرکز شهر، لطفا حتما در زمانبندی حضور خود برای تماشای برنامههای هنری، تمهیدات لازم را در نظر بگیرید.
در یک خانوادهٔ سطحپایین آمریکایی، مادری (آماندا) با پسر و دخترش، «تام» و «لورا»، زندگی میکند. پدر این خانواده، که ظاهراً تمایل به فرار از قیود زندگی خانوادگی داشته، مدتی است زن و دو فرزند خود را رها کرده و به نقطهٔ نامعلومی رفتهاست. مادر و دو فرزندش هریک در خیالات واهی و احساسات خود زندگی میکنند. مادر کاری ندارد، جز این که شب و روز از گذشتههای پرموفقیت خود تعریف کند؛ و پسر، جز این که به فکر شعر و شاعری و دیدن فیلم در سینما باشد و به کار اصلی خود (کفاشی) بیتوجهی کند، فکر دیگری ندارد؛ و دختر، که دارای نقص جسمی در پای راستش است، شدیداً از این نقص رنج میبرد و در نتیجه ارتباط خود را با همهٔ مردم قطع کرده، تعدادی مجسمههای کوچک شیشهای از حیوانات کوچک جمعآوری کرده و در گوشهٔ خانه برای خود «باغوحش شیشهای» درست کرده و ...
یادداشت کارگردان:
آدمی در طول حیات چندین ساله اش؛ به جبر سرنوشت، گاه زنده است و گاه به لطف عشق، زندگی می کند و مرز میان آن دلهاییست شکننده که گاهی زیر نور هلال ماه آرزوها، میدرخشد و گاهی وحشیانه ریشه باغ مهربانی را می سوزاند.
و آنچه ما را در انتخاب مردد کرده، انسانیت است.
این نمایش شرح انتخاب انسان هاییست برآمده از وجدان های مبتلا به سرنوشت، که گاهی می شکنند و گاهی شکسته می شوند.
گاهی درخشان زیر نور و گاهی تاریک در دالان یک زیرزمین مدرن تر از مدرن ....
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید