قدرت در نظام سیاسی فاسد میکند و فاسد میشود و قدرت مطلق، مطلقا فاسد میکند.
قدرت بدون کنترل بنا بر نظر سیاست شناسان تمام اعضای دستاندرکار آن را دیوانه میکند.
در نظامهای سیاسی - قبیلهای حاکم بر ایران، نهادهای تحدید قدرت سیاسی وجود نداشته است و همیشه قدرتهای حاکم فاسد و از درون آمادهی انحطاط شده با کوچکترین برخورد خارجی فرو ریختهاند.
این ویژگی در تمام سلسلههای ایرانی به چشم میخورد. حتی جمشید و ضحاک نیز از شمول این ویژگی جان سالم بهدر نبردهاند.
فریدون نیز عملا با همان مکانیسمهای اجتماعی مورد استفاده ضحاک و جمشید حکومت را به دست میگیرد و در اوایل حکومت از همان ابزارهایی استفاده میکند که نهایتا ضحاک و جمشید را به اَره کردن و اره شدن میکشد. (جامعهشناسی خودکامگی در ایران، علی رضاقلی، نشر نی)