در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال تئاتر | اخبار | هیچ عاشقی نفی بلد نمی‌شود؟
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:45:45
نمایش طپانچه خانم | هیچ عاشقی نفی بلد نمی‌شود؟ | عکس

برخی نمایش‌ها از همان نخستین دقیقه تماشاگر را به‌اصطلاح می‌گیرند. با صحنه‌آرایی یا موسیقی یا بازی. می‌توان راحت روی صندلی تماشاخانه نشست و نمایش را دید. «طپانچه خانم» با صحنه بدیع و زیبا و ساده‌اش تماشاگر را جذب می‌کند.. یک صحنه خاکی، به نشانه روستا و چند پشته کاه در انتها. بلافاصله در این صحنه بدیع و ساده حرکات موزون اجرا می‌شود که بر لطف آن می‌افزاید.
داستان نمایش ساده است و می‌شد آن را به‌راحتی در هر قالبی ریخت و عرضه کرد. خانم اشراف‌زاده‌ای که برایش بهداشت شهر (دغدغه‌های تمدنی) مهم است و نماد اشرافیت‌اش طپانچه های موروثی، با فاجعه طلاق دخترعمویش از شاه روبرو می‌شود. داستان همیشگی وصل و فصل اشراف به‌قدرت عالیه که تبعات جدی پیدا می‌کند و فرد را گاه از هستی ساقط می‌کند.
هستی و هویت «طپانچه خانم» از دید خودش طپانچه‌هایی است که از عمو و دایی و سایرین به او ارث رسیده است. او حتی نسبت به محل قرار گرفتن و طبقه‌بندی آن‌ها حساس است. از دید تقابل سنتی – مدرن این خانم به‌نوعی نماینده مدرنیسم است اما بی‌توجه به سنت‌ها هم نیست. طپانچه ها را حفظ می‌کند و با مأمور قانون از سر استغنا حرف می‌زند. حتی به شاه تلفن می‌کند تا او را به دلیل طلاق ملکه سرزنش کند. این موضوع ازجمله صدها موضوع تاریخی و اجتماعی در ایران است که در هنر نمایش به آن به‌درستی پرداخته نشده است. شاید جا داشته باشد صدها نمایشنامه درجه اول درباره تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ایران در صد سال گذشته نوشته شود. 
از داستان خانم اخترالسلطنه (طپانچه خانم) یک تراژدی می‌توان ساخت. یک قصه سیاسی تلخ و یا یک داستان اشرافی و تحلیلی طبقاتی. اما نویسنده، محمد امیر یاراحمدی، و کارگردان، شهاب الدین حسین پور، از این قصه یک تئاتر طنز می‌سازند. که حتی صحنه‌های غمگین آن مثل صحنه به زندان رفتن اخترالسلطنه پر از غم و ناله و آه نیست و حتی خنده‌ای نیز بر لب تماشاگر می‌نشاند. 
شکل نمایش به‌طور کامل تئاتری است اما انتزاعی نیست. نمایش از فرم‌های پیچیده و نامفهوم استفاده نمی‌کند. تماشاگر در مدت ۸۰ دقیقه خسته نمی‌شود. شکل نمایش باوجود صحنه ثابت و چهره‌پردازی تئاتری و یکنواخت ترکیب موفقی از انتزاع و واقع‌گرایی است. 
نقطه قوت نمایش از همه عناصر آن می‌آید.  نمایشنامه خوب نوشته‌شده است. شخصیت‌پردازی خوب و گفتگوهای خوب دو مشخصه نمایشنامه است. هرچند شاید بهتر بود از برخی کلمات نه چندان رایج در زبان امروز که بیشتر برای موزون‌تر شدن کلام آمده است استفاده نمی‌شد. البته زبان نمایشنامه فضای خوبی می‌سازد. موزون است اما به شعر و شاعری نمی‌کشد. یعنی در عین ظاهر شعرگونه بر عنصر خیال و رؤیا متکی نیست و تا آخر منطقی می‌ماند.
ریتم نمایشنامه هم خوب است. صحنه‌ها به‌تقریب کم‌وزیاد ندارند. داستان و اطلاعات نمایش به‌درستی میان‌صحنه‌ها تقسیم‌شده است.
بازی‌ها هم یکی دیگر از نقاط قوت نمایش است. تقریباً همه خوب بازی می‌کنند. فریبا متخصص، که در سینما و تلویزیون بیشتر در قامت یک زن خانه‌دار نمایان شده است، این بار از پس یک نقش پرطمطراق و زن مستبد و اجتماعی خوب برآمده است. لحن و حرکات متخصص درصحنه باورپذیر و روان است و او به‌عنوان زنی امروزی درک درستی از زن چندین دهه پیش را به نمایش می‌گذارد. محمد نادری چنان روان بازی می‌کند که انگار محمد نادری نیست و هوشنگ درزی شوهر خانم اختر السلطنه است. بقیه بازیگران مثل گیلدا حمیدی و حمید رحیمی و آرش فلاحت پیشه و محمد صدیقی مهر کم‌وبیش خوب بازی می‌کنند. به‌ویژه گیلدا حمیدی (در نقش قمری) در برخی صحنه‌های پرپیچ‌وخم خوب ظاهر می‌شود. می‌دانیم که او باوجود خانم اخترالسطنه با هوشنگ سر و سری دارد. در صحنه‌ای سرهنگ از او خواستگاری می‌کند. قمری بیش از هر چیز منتظر واکنش هوشنگ است. هوشنگ بی‌تردید به منفعت کلی خانواده می‌گراید. قمری با یک بازی روان نگاه معنی‌داری به او می‌کند.
حمید رحیمی هم به‌راحتی و روانی شخصیت پیچیده، کلفت مخنث خانه، را بازی می‌کند. بازی‌های یک دست البته نشانه کارگردانی خوب اثر هم هست. موسیقی با ترکیب سازهای ایرانی و غربی با ریتم نمایش هم گام می‌شود و تأثیرگذاری نمایش را بیشتر می‌کند. موسیقی با ریتم تند به‌ویژه در نیمه دوم نمایش به تأکید بیشتر بر فاجعه پیش رو می‌انجامد.
چهره‌پردازی نمایش در پیوند با طراحی لباس و متناسب با فضای تئاتری نمایش است. به نظر می‌رسد اگر بازیگران ماسک‌های سفید را بر چهره نداشتند، به‌عبارت‌دیگر در چهره‌پردازی اغراق نشده بود، سطح نمایش افول می‌کرد. ندیدن چهره اخترالسلطنه و سرهنگ و مدی خان به شناخت بهتر آن‌ها یاری می‌رساند. همان‌طور که دیدن چهره هوشنگ و قمری.
نمایش «طپانچه خانم» برای چندمین بار نقش مهم جزییات در نمایش را نشان می‌دهد. یک نمایش از ترکیب تمام عوامل درست‌شده است و خوب نبودن یا زیبا نبودن یکی از آن‌ها کل نمایش را خراب می‌کند. در این نمایش به‌تقریب اجزای نمایش درست در کنار هم قرارگرفته است. یکی از این اجزا حرکات موزون در میانه نمایش است که توسط بهزاد جاودان فرد طراحی‌شده است.
یکی دیگر از نقاط قوت نمایش صحنه‌های دو به دو است. به‌عنوان‌مثال در چند صحنه بار دراماتیک نمایش بر تقابل دوگانه مدی خان و هوشنگ است. دیالوگ‌های این صحنه‌ها به خوبی نوشته‌شده است و ریتم تقابل نیز تناسب با محتوای آن دارد. میزانسن هایی که با خم شدن دو شخصیت به سمت هم طراحی‌شده است هم بر جذابیت بصری نمایش و هم تأثیرگذاری بیشتر دیالوگ‌ها می‌افزاید.

درباره نمایش طپانچه خانم
۲۵ شهریور ۱۳۹۶