به گزارش تیوال به نقل از
ایران تئاترشناسه مطلب: 63544
نصیرملکی جو جزو نسل نوگرا و خوشفکر تئاتر معاصر است که کارش را با موفقیت در تئاتر دانشگاهی آغاز کرده است و فرم در اجراهایش جایگاه مهمی دارند.
علاقه او به هنرهای تجسمی و واردکردن این عناصر به فضای اجراهایش ساختار جدیدی را در جلوی چشم مخاطب قرار میدهد. کرگدن، نان، مسخ، سفیدبرفی و هفت کوتوله نمایشهایی که نصیر ملکی جو روی صحنه برده است. نمایش سفیدبرفی و هفت کوتوله اثر برگزیده جشنواره تئاتر دانشگاهی بوده است.
نمایش کولا دربارهی پدر و پسرى در فضایی لامکان و لازمان در میان قفسههایی پوشیده از کنسرو است که پدر دچار جنون خوردن کنسرو شده است. ملکی جو در نمایش کولا بهنقد مدرنیسم، جامعه مصرفزده، علاقه به خوردن غذاهای کنسروی و جنون استفاده از محصولات تبلیغاتی در بین همه افراد جامعه پرداخته است. نمایش کولا به نویسندگی و کارگردانی نصیر ملکی جو از ۱۰ شهریورماه ساعت: ۱۹ و ۲۰ در تالار قشقایی روی صحنه رفته است. نویسنده و کارگردان: نصیر ملکی جو، بازیگران: پوریا سلطانزاده، سروش شاکر، مجری طرح: آرش فصیح، مدیر روابط بینالملل: رامونا شاه، طراح پوستر و بروشور: ساناز محرابی، ساخت عروسک: نسیم یاقوتی، مشاور رسانهای: مریم رودبارانی عوامل اجرایی این نمایش هستند. با نصیر ملکی جو درباره ساختار و فرم اجرایش گفتوگویی انجام دادهایم.
آیا با اجرای نمایش کولا وارد فضای جدیدی در دوران کاریتان شدهاید؟
تلاش کردم فضای جدیدی را تجربه کنم. بههرحال بهعنوان کارگردان علاقه دارم تجربههای جدیدی را در تئاتر بیازمایم و بتوانم ذهنیتم را در قالب اجراهای متفاوت گسترش بدهم. من متنهای زیادی نوشتهام که دیالوگ محور است؛ اما علاقهای نداشتم که بهعنوان یک نویسنده – کارگردان دیالوگ محور مطرح شوم. در سالهای قبلتر و دوران دانشجویی تمام فرصتهایم را صرف نوشتن نقد، رمان و داستان میکردم. معتقدم تئاتر جایگاه اجرایی دارد و ذهنیتم من متمایل به هنرهای زیبا است و کمتر در ساختارهای نمایشهایم به هنرهای دراماتیک رویکرد دارم. در نمایش کولا بنا به موقعیتی که دارم و اعتقاد داشتم این ساختار میتواند جواب بدهد؛ بنابراین از دیالوگ در نمایشم استفاده کردم.
آیا از این روند احساس رضایت دارید؟
بله راضی هستم و تماشاچی هم بابت این قضیه حس خوبی دارد. خوشبختانه هر شب اجرای نمایش روند روبه جلویی دارد و جامع کاملتر میشود و د ضمن نمایش به شکلی که در ذهنم داشتم نزدیکتر میشود.
به چه دلیل دو شخصیت نمایشتان پدر و پسر هستند؟
این رویکرد هم کارکرد نمایشی و هم کارکرد مفهومی داشت و برایم رابطه میان پدر و پسر اهمیت داشت.
در این مسئله یک سری ارجاعات به مخاطب نمایشتان ارائه میکنید؟
بله باید این ارجاعات را عرصه میکردم؛ زیرا در غیر این صورت نمایش نمیتوانست پیان درستی داشته باشد. تلاش کردم با توجه به ذهنیم که مبتنی بر نشانهشناسی دارم و در تمام نمایشهایم نقد و نظری به کهنالگوها عرصه داشته باشم.
در این نمایش هم به سراغ ابراهیم و اسماعیل و کهنالگوی قربانی شدن فرزند رفتید؟
مسئله پدر و پسر و رابطهای که مطرح کردید در وضعیتهای نمایشی، جزو وضعیتهای نامآشنا و شناختهشده است و یا مثل داستان رابینسون کروزئه که دارایتم نمایشی است و الگوی ساخت خیلی از کارها منجمله سریال پرمخاطب لاست بوده است. در این رابطه پدر – پسری مسلماً یکی مخالف است و یکی موافق؛ بنابراین با استفاده از این وضعیت، کار در اجرا بهخوبی به جلو رفت.
انتخاب رنگ قرمز بهعنوان رنگ قالب دکور و لباس بازیگران چگونه مورداستفاده قرار گرفت؟
زیباشناسی و یکدستی رنگ برای من خیلی جذابیت داشت. نکته بعدی این بود که من سعی کردم با استفاده از رنگ قرمز مخاطب را قانع کنم که انگاری دارد به یک برند تبلیغاتی نگاه میکند. این باعث میشد به مفهوم کوکاکولایی که در ذهنم بود و متبادر کننده نماد تبلیغات است خیلی نزدیک بشوم. در نمایش اشارههای مستقیمی به تبلیغات و اثراتش میشود. کوکاکولا هم قرار است نمادی باشد برای تبلیغات در دنیای مدرن و امروزی.
دو شخصیت نمایش نظیر روباتها راه میروند. دلیل چنین رویکردی چه بود؟
ربات واژه کلی است که به کار میبریم. ربات یعنی آدمآهنی و این دو شخصیت ربات نیستند. در نگاه اولیه میتوانیم به این دو شخصیت به چشم ربات نگاه کنیم؛ اما میتوانیم چندین و چندلایه جلوتر برویم. ما میتوانیم با دقت کردن در متن نمایش به یک سردی و خاموشی در رفتارشان برسیم.
بهجای واژه ربات از چه واژهای میتوانیم استفاده کنیم؟
میتوانیم بگوییم مردگی، بیوزنی، سردی و خاموشی و میتوانیم اشارهکنیم به مسئله فوق استیکی (آدمهای فست فود خوری که خیلی چاق میشوند و سخت و سنگین حرکت میکنند). یکجور شبیه کالا و گوشتهای فروافتاده میشوند. در تمامکارهایم سعی میکنم واژه سردی و خاموشی را مورداستفاده قرار بدهم. در نمایش کرگدن سعی کردم مرگ و تحلیل رفتن تدریجی آدمها را نشان بدهم. در نمایش کولا از واژه اورتیکی و چاقی استفاده کردم و در زبان انگلیسی از واژهی کوک توتی تو در مورد این آدمها و آدمهای که جلوی تلویزیون مینشیند و میخوردند هم استفاده میشود و نماد جامعه مصرفگرا هستند.
ریشه استرس و تشویش پیوسته و دائمی پدر چیست؟
وقتیکه مسئلهای به آدمها دیکته میشود و مجبور میشوند آن را انجام بدهند، دچار اضطراب و تشویش میشوند و این را در نمایش کاریکاتور گونه نشان دادم اغراق تر شده به موضوع نگاه کردیم؛ بنابراین در دنیای نمایشم این مسائل عمیقتر و جدیتر دیده میشود.
آیا پسر از شرایطی که با آن درگیر است، احساس خستگی دارد؟
پسراصلا قصد ایجاد تغییر و تحول شرایطش ندارد و برعکس نسلهای جون امروزی است.
بنابراین منفعل است؟
نه خیلی تمایل به گذشته دارد و دلش میخواهد از شرایط قبلش لذت ببرد و به آشپزی علاقه دارد و دائم راجع به یک مرغابی حرف میزند و از حالتهای روزمره مثل غذا خوردن لذت بیشتری میبرد؛ اما چون در نمایش نقبی به داستان ابراهیم زده میشود و بهنوعی داریم پیامبر کاریکاتور شده دوران مدرن را روایت میکنیم؛ بنابراین این پیامبر میتواند خیلی یکطرفه و متعصبانه پیش برود. برای همین است که پدر را در یک شرایط خاص میبینیم.
گفتوگو از احمد محمد اسماعیلی