حسین پارسایی کارگردان تئاتر به تماشای نمایش "داری اون جا چی کار میکنی؟ و چند اپیزود دیگر ..." نشست.
پارسایی پس از تماشای "داری اون جا چی کار میکنی؟ و چند اپیزود دیگر ..." در رابطه با این نمایش گفت: "به اعتقاد من یک نمایش مهندسی شده در ابعاد مختلف چه از نظر متن و چه از منظر نگاه کارگردان به متن بود که میشود در آن یک دراماتورژی را دید که برای اجرای یک نمایش صحنهای در سالن استاد انتظامی تنظیم شده است و اینکه همه چیز به اندازه خودش نمایش داده میشود. در هر کدام از این اپیزودها متناسب با اسمی که انتخاب شده است، شیوه اجرایی بسیار ساده و استفاده کاربردی از اشیاء و آکسسوار و ارتباط بین شخصیت ها وجود دارد که جهان شخصیتها و در مجموع ارتباط آنها با مخاطب را آشکار و آسان میسازد".
کارگردان آثاری چون: «بینوایان»، «الیورتویست»، «هفت خان اسفندیار» و... در مورد تجربه حضورش در تماشاخانه «انتظامی» و همچنین وضعیت اجرهای این سالن نیز اینگونه بیان کردند: "در مجموع نمایشهایی که در سالن استاد انتظامی اجرا میشود، به نوعی نمایشهایی هستند که با کمترین امکانات و یا بعضا به صورت آثار تجربی ارائه میشوند و این نه به معنای اینکه صرفا در حال تجربه هستند، بلکه از ساختار نمایشهای تجربی استفاده میکنند. بنابرین همه چیز در این نمایش در نهایت سادگی بود و بنده چیزی اضافه در این نمایش حس نمیکردم و در واقع چیزی به من مخاطب تحمیل نمیشد".
پارسایی همچنین افزود: "یکی از ویژگیهای این اجرا، استفاده صحیح و به موقع از موسیقی بود. موسیقیایی که من آن را نمیشنیدم، بلکه آن را حس میکردم و هر از گاهی من را در اثر شناور میکرد. فکر میکنم که با هماهنگی و هارمونی که کارگردان به وجود آورده بود، میتوانستم تک تک شخصیت ها را همچون اپیزودها شناور در طول اثر ببینم. انگار که یک قایقی است که کاراکترها در آن شناور و غوطه ور میشوند و بعد چهره دیگری را در عمق او به عنوان یک تراژدی میبینم که این تراژدی سخت میتواند یک نقد اجتماعی باشد یا شاید بیشتر ناملایماتی است که ما را با خودمان مواجه میکند. حس میکنم نمایش "داری اون جا چی کار میکنی؟ و چند اپیزود دیگر ..." یک اجرای روان، بدون هیچ تکلف و اضافه گویی است که ما را با خودش همراه میکند و در طول مسیر هر از گاهی هر آنچه که از پیش به عنوان فکر اصلی یا اندیشه که از تم مسیر اجرا بوده است را در مخاطب تاثیر میگذارد و شکل میدهد. نمایشهایی از این دست که مبتنی بر خلاقیتهای فردی است، چه از جنس کارگردان، چه از جنس بازیگر، اینها قائم به یک تمرین گروهی است و احساس میکنم که تمرینات، اتودها و کار گروهی منسجم باعث شد که ما یک نمایشی ببینیم که هماهنگ است و آن را دوست داشته باشیم و با آن ارتباط برقرار کنیم و در نتیجه خیلی احساس بیگانگی با متن نمیکنیم. این موضوع برای من تبدیل به یک لحظه خوب میشود. اجرایی که میتواند من را درگیر خودش با تصاویر و دیالوگهایش و اتمسفرش بکند".
پارسایی در انتها در خصوص جهان نشانهشناسی نمایش اینگونه صحبتهای خود را به اتمام رساندند:" المانهای زیاد و کاربردی در نمایش وجود داشت، نشانههایی که به عنوان المانهایی در صحنه بود که در طول اجرا تکثیر میشد. هم کاراکترها در هم تکثیر میشدند و هم نشانهها. بنابراین در مخاطب دو عنصر نشانه و معنا را در کنار هم در اجرا میدید.