نامه ای برای آسیه (آسیه/نمایش لباسی برای میهمانی)
آسیه عزیزم سلام
امیدوارم که حالت بهتر از پیش باشد...
بین من و تو هزاران داستان ننوشته است..تو خوب از حال من ، حرف های ناگفته ام که به سکوت تبدیل شدند و هنوز بار آن را حمل میکنم خبر داری..و سپاس برای رازدار بودنت.
آسیه..تو زشت نیستی،تو گیج یا کم نیستی،تو فقط خودت را باور نداری ،تو فریب خودت را میخوری...نکته بدتر این است دیگران را هم فریب میدهی..من نمیدانم که تو را خواهند بخشید یا نه!...
اما دلیل اصلی نوشتن این نامه ،قدردانی از تو بود.تو به من فرصت زندگی ،حضور و نفس در صحنه را بخشیدی..فرصت رهایی و عشق..
این یک دوستداشتن ساده نیست.
آسیه،یک روز ،یک جا، کسی منتظر توست..
مواظب خودت باش ،زود بیا،پشت در را ننداختم..
ساعت 19
خرداد 1400
حدیث فریدونی