پس صدای فین فین هم اضافه شد😏

پویا جان درود منم در تابستان یه اجرا رفتم پشت سریم بنده خدا خیلی بلند بلند نفس میکشید..با هم اجرا رفتیم میدونی که منم به صدا حساسم..یه لحطه همه عزمم رو جزم کردم برگردم بگم..برگشتم واویلا..نور سن یکم افتاده بود چشمت روز بد نبینه به جای یه سر فقط یه دماغ دیدم..البته دماغ نبود خدایش صدماغ بود اینقدر گنده بود🤕🤕🤕..یاد دودکش های ذوب اهن اصفهان افتادم..و با یک لبخند ملیح که بهش زدم سرم رو برگردوندم..و کاملا بهش حق دادم. و نظر خودم رو به ادامه برنامه جلب کردم😂.و از صفات بارز ما حق دادن به دیگران است😉😊و
چشمهایت هیچوقت روز بد نبیند انشالله خلاصه..تا درودی دیگر بدرود

آخیش... وقتی میفهمی در تجربه یک حس تنها نیستی و افراد زیادی باهات همدردن انگار یکم از بار رنجت کم میشه.

یک خانمی در نمایش مالی سویینی کنار من نشسته بود بینیشونو عمل کرده بود و در تمام طول اجرا با صدای بلند فس فس نفس میکشید... یعنی داغون شدما... یه دو سه دفعه خواستم ته اجرا ازش بپرسم جراحش کی بوده تا برم در فضای مجازی آبروشو ببرم و از نمونه کارش تعریف کنم ولی چون توی اجرا هم مدام به این خانم نگاه عصبی میکردم دلم نیومد گفتم این بیچاره رو خدا زده با این وضعیتش ... الان اینم ازش بپرسم که دیگه هیچی ...

با توجه به پیام آقای خیل تاش به نظر میاد این دماغ هم کوچیک و عملیش دردسرسازه هم بزرگش ...