بونکر نمونۀ اعلای این آموزۀ جلال تهرانی است: « زبان، تمامیت یک نمایشنامه است»
کنکاش و واکاوی زبان با استفاده از خودِ زبان در بونکر،حسی عجیب و پارادوکسیکال در مخاطب برمیانگیزد. به نظر میرسد درست همانطور که با چشم نمیتوان خود چشم را دید، واکاوی ساختارهای بنیادین زبان توسط خود زبان نیز امری ناشدنی باشد. با این حال، «بونکر»، این چالش را پذیرفته و با جسارتی تحسینبرانگیز به عمق زبان نفوذ میکند.
شاید به همین دلیل است که سختترین بخش مواجهه با «بونکر»، توصیف احساس ناشی از دیدن این نمایش باشد. احساسی مبهم، ناشناخته و در عین حال عمیقاً تأثیرگذار.
معروف است که می گویند مرزهای جهان ما، مرزهای زبان ماست و ما چیزی فراتر از آنچه زبان برای ما روشن میکند نیستیم! اگر زبان را دیواری فرض کنیم که محدودۀ هستی ما را مشخص میکند، «بونکر» ضرباتی نرم و دقیق، به این دیوار میکوبد. این ضربات، شکافهایی را در دیوار زبان ایجاد میکنند و به ما نشان
... دیدن ادامه ››
میدهند که جهان ما بسیار بزرگتر از آن چیزی است که تصور میکردیم. این دیوارِ زبانی، نه یک مرز محکم، بلکه یک پوستۀ شکننده است. بونکر با نفوذ به لایههای زیرین زبان، ما را به جهانی فراتر از محدودیتهای زبانی دعوت میکند و همۀ اینها را نه با گفتن یک قصه، سر دادن یک شعار، فریاد زدن بر سر دنیا یا تولید هیجان و آدرنالین، بلکه با نقب زدن به عمق زبان در قالب یک دیالوگ انجام می دهد.
بونکر یک سفر اکتشافی است به جهان ناشناختۀ آن سوی زبانِ قراردادی. و همین سفر عجیب منجر به تولید احساسات ناشناختهای میشود همچون همان فضای پشت دیوار! ترکیبی از شوق و هراس و بیم و امید.
حرفی که دارد آینه مرهون حیرت است
سیلی خور زبان نشودگفتگوی ما
بیدل دهلوی
ادامۀ مطلب:
https://armandaily.ir/%D8%B3%D9%81%D8%B1-%D8%A8%D9%87-%D8%A2%D9%86-%D8%B3%D9%88%DB%8C-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%A7-%D8%A8%D9%88%D9%86%DA%A9%D8%B1/