«کمدی تکرار»
نقد نمایش «پا»
نویسنده: آرمین حمدی پور
کارگردان: احسان شهبازی
بازیگران: رادنوش مقدم، بهنام شمسایی، شادی تیموری، علیرضا محبی، دانیتا دباغ
مکان و زمان اجرا: اصفهان، تالار هنر، سالن تماشا، مهر و آبان ۱۴۰۳
(به چاپ رسیده در روزنامۀ اصفهان امروز، شمارۀ ۵۰۱۸، ۱۴۰۳/۸/۱)
نمایش کمدی «پا» در متن و اجرا توأمان بر اصل تکرار بنا شده است. تکرار، یکی از عوامل مهم ایجاد کمدی در آثار نمایشی به شمار می رود، تکراری
... دیدن ادامه ››
که دراماتیک شده باشد و در جای خود درست نشسته باشد، غالباً ایجاد خنده می کند. این اصل همواره توسط بزرگ ترین طنزنویسان مورد استفاده قرار گرفته و امتحان خود را در نظریه و عمل پس داده است. آرمین حمدی پور نیز کلیّت نمایشنامۀ خود را بر اساس همین تکنیک پی ریزی کرده است. می توان گفت تکرارهایی که در عناصر متعددی از قبیل دیالوگها، تکرارهای دژاوو گونه در صحنه ها، میزانسن ها و موقعیت ها در این نمایش صورت می گیرد، می تواند آن را به عنوان یک نمونه و مثال از اجرای این تکنیک مطرح کند.
با یک درام اجتماعی و خانوادگی مواجه هستیم. از دیرباز تا کنون در فضای ادبیات نمایشی، محیط خانواده همواره بستر مهم و پر پتانسیلی برای نوشتن نمایشنامه بوده است. نمایشنامه های مطرحی همچون «پدر» اثر آگوست استریندبرگ، «اتوبوسی به نام هوس» و «گربه روی شیروانی داغ» هر دو اثر تنسی ویلیامز، «خانۀ عروسک» و «دشمن مردم» هر دو اثر هنریک ایبسن، «باغ آلبالو» و «سه خواهر» هر دو اثر آنتوان چخوف و سه گانۀ یوجین؛ که عبارتند از «خاطرات ساحل برایتون»، «بیلاکسی بلوز» و «به سوی برادوی» هر سه اثر نیل سایمون از این قبیل نمایشنامه ها به شمار می روند. نویسندۀ «پا» نیز فضای داستان خود را همچون همۀ این آثار، محیط خانواده قرار داده و ماجرای خود را در همین بستر طراحی می کند و به پیش می برد.
نقد مسائل و معضلات روز جامعه را می توان در سراسر اجرا یافت. پدیده هایی از قبیل آسیب های فضای مجازی، مشکلات زناشویی در جامعۀ معاصر، ورود زودتر از موعد نوجوانان به فضاهای گوناگون اجتماع بدون مراقبت کافی و در نظر گرفتن شرایط سنی و بحران های نوجوانی، فقر فرهنگی برای استفاده از تکنولوژی های روز و غیره همگی در متن گنجانده شده و خشت های عمارت این نمایش را بالا می برند.
ارتباط ایجاد شده بین جهان تصویر و هنر نمایش در ابتدای کار در این اجرا توانسته آن جاذبۀ اولیه ای را که هر تئاتری برای جلب توجه تماشاگرِ خود به آن نیاز دارد در حدی پذیرفتنی فراهم کند. تنظیم دقیق دیالوگ های بازیگران با تصاویر پخش شده از برنامۀ سابق و محبوب «نود» با اجرای عادل فردوسی پور، کاملاً چفت و بست شده و با تراشیدن اضافات و زوائد در پیشانی اجرا خوش نشسته است.
اثر از ریتم مناسب و ضرباهنگ تنظیم شده ای برخوردار است و تنها در یکی دو صحنه از قبیل صحنۀ صحبت کردن شوهر با تلفن همراه است که قدری مهار آن از دست کارگردان به در می رود. حتی در متن نیز مقداری پرداخت و تراش این صحنه با اشکال مواجه است. استفاده از تلفن، خود یکی از امکانات بسیار یاری رسان در موضوع درام نویسی به شمار می رود و از ظرفیت بالایی برای شکل دادن و به پیش بردن داستان نمایش برخوردار است. هم قادر است تا اطلاعات زیادی را به طور غیرمستقیم به مخاطب منتقل کند و هم این امکان را دارد تا تعلیق آفرین باشد و امکان بازی در سکوت را برای سایر بازیگرانی که در صحنه هستند فراهم کند. لیکن همۀ اینها قدری در این صحنه سست از آب درآمده و به انسجام و هماهنگی نهایی لازم در اجرا نرسیده اند.
در مبحث اجرا و کارگردانی عنصر تضاد نیز به یاری عنصر تکرار آمده و بر غلظت کمدی آفرینی می افزاید. مواردی از قبیل اختلاف قدی شوهر با نصاب ماهواره و تعمیرکار تلویزیون، حرف ها و ادعاهایی که در عمل، متضاد آنها از گوینده بروز می کند و غیره همگی از همین دست هستند.
در طراحی صحنه به تأمل و به کارگیری سنجش هایی بیش از چیزی که هست احساس نیاز می شود. ماجرا و داستان این نمایش و شیوۀ اجرایی آن این ویژگی را می طلبد که به جای طراحی صحنه به صورت ثابت از یک طراحی صحنه با عناصر و قابلیت های پرتابل و قابل انتقال استفاده به عمل بیاید. در چنین صورتی این امکان می بود که صحنۀ این نمایش را با توجه به شغل شوهر که به فوتبال نیز دخل و ربطی دارد، قدری تحرک بخشید و به گردش درآورد یا حتی با ترکیب تئاتر با فوتبال در مبحث اجرای صحنه ای، یک شیوۀ التقاطی مابین هنر و ورزش را به نمایش گذاشت که چه بسا منجر به بروز نوآوریی هایی قابل اعتنا نیز می گردید. چنین طراحی ای برای صحنه حتی این امکان را فراهم می کرد تا با مقداری استفاده از شیوه های بازیگری به روش بیومکانیک مایر هولد و یا حتی شیوه های پرتحرّک تاداشی سوزوکی، صعود این نمایش را به سطوحی بالاتر شاهد می بودیم.
از اینها گذشته بازی شیرین و به اندازه ای را بر اساس تیپ سازی از رادنوش مقدم پیش رو داریم که از لحاظ روانشناسی، خانمی با تیپ برون گرا را به نمایش می گذارد. بهنام شمسایی نیز شانه به شانۀ او پیش می رود و از بازی کم لکنتی برخوردار است. علیرضا محبی که بازیگری نو ورود به تئاتر اصفهان است، قابلیت های امیدوار کننده ای را از خود در این اثر به نمایش گذاشته است. فیزیک خاص او این امکان را فراهم خواهد کرد تا در برخی از تئاترهای اصفهان بر اساس نیازهای متن، گزینه و انتخاب جدیدی را برای استفادۀ کارگردانان مهیا کند. در مورد حضور بازیگران جوان تر که نقش دخترهای آقای کرامت را ایفا می کنند باید گفت استفاده از نوآموزان بازیگری در کنار باتجربه ترها و مدرسان توسط کارگردانان، خود به منزلۀ نوعی کلاس درس و کسب تجربه برای آنان به شمار می رود و چه خوب است که گروه های تئاتر، گوشه چشمی به این جریان داشته باشند و در اغلب اوقات به جز موارد خاص، برای نقش های جوان یا نوجوان به جای استفاده از بازیگرانی در سنین بالاتر از سن نقش، از بازیگران جوان و تازه کار یا حتی هنرجو استفاده کنند و با این انتخاب اجازه دهند تا جوانان آماتور نیز قدری میدان ببینند، تجربه کسب کنند، خود را محک بزنند و علاوه بر اینها ورود هنرمندانی تازه نفس و با انگیزه را نیز به عرصۀ تئاتر رقم بزنیم. کاری که در انتخاب بازیگر توسط احسان شهبازی در این اثر انجام گرفته و جنبه های مثبت ذکر شده را به انجام رسانده است.
منتقد: وحید عمرانی (عضو کانون بینالمللی منتقدان تئاتر جهان)