نمایش جالبی بود!
یک تراژیک درام اجتماعی از تاریخ معاصر که ژانرهای دلهره، موزیکال، اکشن، فانتزی و سورئال را هم دیدار میکند و شاید حتی بتوان مدعی شد از کنار ژانر دلهره هم به آرامی عبور میکند. معجون عجیبی است! لذت بردم. به نظر من ارزش دیدنش را به معنی تمام و کمالِ کلمه دارد.
اصولاً چه قبل و چه بعد از تماشای تئاترها، پاراگرافی را که برای توضیحش در تیوال نوشتهاند، نمیخوانم. اصولاً هم نظراتی را برای نمایشهایی که میبینم برای کمک به تصمیم بهتر دیگران و اثرگذاری اصلاحگرانه، ثبت میکنم. این بار اما قبل از ثبت نظرم، متأسفانه خلاصهای را که در زیر عنوان یادداشت شده خواندم. 😃 «متاسفانه» فقط چون برداشت خودم را از نمایش بیشتر از چیزی که ظاهراً هدف نویسنده و کارگردان بوده، دوست داشتم!
من این طور برداشت کرده بودم که دو رأس از اسبهایی که آن زجرهای این اردوگاه را زیسته بودهاند، در زمان بازدید خیالی ما از موزهی ضدفاشیستی پیشرویمان، به عنوان تنها شاهدان زندهی آن ماجرا به موزه آوردهاند.
و ما بازدیدکنندگان غافلیم از زجری که آن دو بیچاره هنوز هم دارند لحظه به لحظه تحمل میکنند. فقط گاهی تنها چند شیههی آنان را میشنویم و ناآرامی
... دیدن ادامه ››
گذرای آنها توجه ما را به خود جلب کرده و در نتیجهی آن، ما لحظاتی از تصور زندهای که اشیاء موزه در ذهنمان تولید میکنند، فارغ میشویم.
من، دو سه مرتبه، به حال بینهایت زارِ آن دو اسب بیچاره و تکتک آن آدمهای سیاهبختی که لحظاتی این چنین را زیست کردهاند، بهغایت گریستم. منقلب شدن من توجه و تعجب همسرم و چند بینندهی اطراف را نیز برانگیخت.
موزیک برای تأثیرگذاری بیشترش، به درستی، با ولوم بسیار بالایی پخش میشود. به همین دلیل، بازیگران، به استثنای یکی دو تن، با صدای بهشدت رسا حرف میزنند و فشار بیشتری را متحمل میشوند. اما در زمانهایی که بازیگرانی در اتاقکهای شیشهای مشغول بیان هستند، تشخیص دقیق کلمات خیلی دشوار میشود. به نظرم این ویژگی باید با استفاده از تعدادی میکروفون در چند جای صحنه جبران شود.
گریم، طراحی صحنه و لباس، به ترتیب، عالی، عالی و عالی هستند!
بازیگران طوری در انتقال پیام کلی نمایش تاثیر دارند، که به طور قطع، میتوان گفت این نمایش، نقش اول و مکمل ندارد. بار مسئولیت بر دوش «تکتک» آکتورها نسبتاً، به توازن، تقسیم شده است.
عنصر قرینگی به شکلی وسواسگونه در دکوپاژ چیده شده است. هم در عناصر متن، هم در دیالوگها، هم جنسیت بازیگران و هم حرکات موزون بازیگران و اتاقکهای ثابت و متحرک از این قانون تبعیت میکنند. اما به طرزی هنرمندانه حضور یک کارگردان نازی و حرکات ناموزونش حد اعلایی از تنفر را در قلب بیننده ایجاد میکند. این یک آفرینش بیبدیل است: محکمترین دلیلی که من تماشای این نمایش را ارزشمند ارزیابی میکنم.
اکنون مایلم نظر شما را نیز جویا شوم:
تعبیر من را ترجیح میدهید یا تعبیر متن مندرج در تیوال را؟
تعبیر من: داستان از زبان دو اسب باقیمانده از دوران فعالیت این اردوگاه در موزه است.
تعبیر مندرج در تیوال: در بالای این صفحه بخوانید.