سلام
خوشحالم که هنوز هنرمندانی چون کیومرث مرادی در تئاتر ایران با دغدغه فعالت می کنند.
چند هفته پیش به تماشای تئاتر مانش نشستم .
شروع نمایش با وجود مه و سردی نسبی سالن و مخصوصا موسیقی عالی کار منو در دنیای تفکری کیومرث مرادی غرق کرد .
نور پردازی زیبای کار با 20 عدد مووینگ (نوری که معمولا در کنسرت ها دیدیم) که از سقف آویزان شده بود تداعی گر جنگل پر از درخت بودند. اما با توجه به تکراری بودن این ایده در جهان بهتر بود جناب مرادی از عنوان طراح نور استفاده نمیکرد (البته این نظر کاملا شخصی هست ، به قول یکی از اساتید درست کپی کردن وزیبا کپی کردن هم هنر میخواهد) نکته دیگر در نور پردازی استفاده از دو نور متحرک در صحنه بود که کاملا با میزانسن مشخص از ابتدا تا انتهای کار همراه بازیگران بودند. گاهی این نور ها حس تفنگ داشتند و گاهی حس امید. (که البته خیره شدن بازیگران به این نور ها نیاز به تمرین مداوم دارد. که بازیگران به خوبی با آنها هماهنگ بودن) بازیگران مهارت اجرایی دارند و هدف اصلی کارگردان به تصویر کشیدن تنهایی و انزوای ساکنان اردوگاه است. کارگردان طراحی صحنه و فضا را خلوت، بدون دکور خاص به تصویر میکشد. موسیقی اجرا درخشان و نقطه قوتی برای این حج فضای اندوه و تلخ است و لذتی دوچندان می سازد.
با آرزوی سلامتی برا این کارگردان تئاتر