درود به مهدی ملکیِ عزیزم و گروه نمایش مضحکه سیاه. اولین نکته ای که می توان درباره این اثر گفت اجرای به شیوه چهارسویه ، با حال و هوای صمیمانه ی همان تخته حوضی های معروف خودمان است . در واقع خاستگاه نمایش های تخته حوضی همین است،سابقا در محافل عروسی مهمان ها گرد تا گرد مجلس مینشستند و گروه سیاه بازی بر روی حوض حیاط تخته ی که روی آن فرشی پهن می شد میگذاشتند و بزم شادی بر پا میکردند . اما نکته مهم دیگر که در اثر دیده میشد ساختار شکنی بود. این که چطور مردم را با سیاه بازی و نمایش ایرانی آشتی دهیم . شاید اشتباه هنرمندان با سابقه نمایش ایرانی این باشد که اصول را برای خود تبدیل به تابو کردند و حاضر نیستند ساختار شکنی کنند، رعایت اصول حتما الزامیست اما همگام بودن با سلیقه مردم هم اهمیت دارد . پایبندی به اصول به قیمت از دست رفتن نمایش ایرانی ؟ در نهایت باید گفت هرکاری جا برای بهتر شدن دارد .بعضی از بازیگران میتوانستد بهتر باشند، ریتم و تمپو بالا بود و گاها شوخی های خوبی از دست میرفت ، در واقع سکوت، خودش کلام است. آرزوی موفقیت دارم برای گروه مضحکه سیاه