دیشب بین تماشاچی ها بودم. کاش میتونستم موقع اجرا گریه کنم، کاش میتونستم یه جوری غم و ترسم را بیان کنم. اما فقط خف کرده بودم از دیدن این همه واقعیت، از جلادهایی که قربانی بودن و قربانی هایی که خودشون شکنجه گر دیگران بودند. "جودا" من را یاد شخصیت اصلی فیلم "ارّه" می انداخت که کسانی که از زندگیشون بهره درست نمی بردند را به کمک "ساموئل" که مثل مامور مرگ بود، در شرایطی میگذاشتند که برای یک لحظه زندگی و تمام سختی هایی که ازش می نالند التماس کنند.