رکسانا نمایشنامهای در ده سرود و یک پرولوگ با درونمایۀ عشـق و بنمایۀ مرگ.
پارازیت، مادر، همسرایان، کاپیتان، نوجوان، رکسانا و دکترشخصیت های نمایش هستند. اسامی همه عاماند، و به شکلی نمادین مخاطب را با یک جامعۀ ملتهب روبهرو میکند؛ اما با به میان آمدن نام "رکسانا" همگی تبدیل به کاراکتر میشوند و نه تنها قهرمان داستان (نوجوان) بلکه تمام شخصیتها به نوعی روانپریش بهنظر میرسند. این اثر، شرح جامعهای تبدار است که با هذیانگوییِ آگاهانه مخاطب را با خود پیش می برد.
"چنین به نظر می رسه که در هر حال انسان برای سریع بلعیده شدن آفریده شده."
چنان که از جملۀ پایانی پارازیت پیداست "ما انتظار می کشیم" پایان نیز قطعی نیست و شاید این نزدیکترین روایت است به حقیقتِ زندگی و هستی.
چیزی که خلق شده، به هر حال تولید شده!.
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید