«دایره» (1377) : روایتگر داستان پیرمردی است که از زندگی تکراری خسته شده و برای خلاصی از این وضعیت یک روز پا را از این دایره ملال آور فراتر می گذارد و به اقدام عجیبی دست می زند که از کودکی در آرزوی آن بوده است.
«کاندیدا» (1378): روایت مادری است که عکس پسر جوانش را در میان دختران عمدتا دانشجو دست به دست می چرخاند و از آنها یک خواستگاری غیابی و غیرمعمول میکند.
«کادو» (1379) پدری به همراه پسرش که معلولیت ذهنی دارد، برای پیدا کردن کار به تهران آمده اما وجود پسر مانع دستیابی به شغل و امرار و معاش او میشود.
«گیلاسهایی که کمپوت شدند» (1380) : زن جوانی همسرش را در جنگ از دست داده اما حذف فیزیکی همسرش به حذف او از ذهنش منتج نشدهاست.
«کنسرو ایرانی» (1380):روایت دختر جوانی است که در یک آسانسور گیرافتاده و جریان فیلم از خلال مکالمات تلفنی او با مردی که برای نجاتش آمده رقم می خورد. بدون آنکه هر دو هم را ببینند.
«شهر آرام» (1384):یک ویدیوی تجربی است که دوربینهای کنترل ترافیک شهری را همچون یک سازه تصویرگر بهکار میگیرد و در یک وحدت زمانی، به حضور یک زن مضطرب در یک بزرگراه واکنش نشان میدهند.
«خیام» (1387): این فیلم با نگاهی به اندیشههای عمرخیام شاعر بزرگ ایرانی ساخته شدهاست.
«در پوست خود نمیگنجیم» (1393): این فیلم درباره تعدادی ناشنوا است که به شهر بازی می روند تا پوست تنگی که تنشان را احاطه کرده بترکانند.
__________________________________