جواد جوان آس و پاسی است که به دختری بنام بتول علاقمند است و مادرش بیمار است جواد برای هزینه بیماری مادر بتول قصد دزدی از خانه زنی بنام زیبا را دارد. در آنجا متوجه رابطه این و آقایی بنام خلایق میشود که رئیس انجمن محل است، جواد تصمیم میگیرد بجای دزدی از خلایق اخاذی کند. روز بعد جواد به خانه خلایق میرود و در خواستش را مطرح میکند. خلایق که از همسرش حساب زیادی میبرد مجبور به دادن باج میشود. عاقبت جواد رئیس انجمن میشود و نامزد خود بتول را از یاد میبرد.
با حضور محمد متوسلانی
مکان
میدان انقلاب، خیابان جمال زاده جنوبی، کوچه رشتچی، پلاک ۲۶ تلفن:۰۲۱۶۶۵۹۰۱۳۳
این برگه هویت مستقلی ندارد و نظرها و بازخوردهای آن در برگه پدر اتفاق میفتند