سحر اصلانی زنی است حدوداً چهل و پنج ساله که دوبار ازدواج کرده و دوبار هم متارکه کرده و از دو ازدواج خود دو دختر دارد.اکنون زمانی ست که او از همسر دوم خود نیز جدا شده و باید خانه ی اجاره ایشان را ترک کند.او در زندگی دوم خود از طریق همسر و روانپزشکش نام شخصی به اسم فهیمه و ماجرای ارثیه ای خانوادگی را می شنود.
او فهیمه را در خیالات خود ملاقات میکند.سحر دایماً خاطراتش را مرور میکند و در جای جای
این خاطرات فهیمه ظاهر می شود.اما این خاطرات و توهمات و رویاها به شکل عجیبی در واقعیت به زندگی او می پیوندد....