خلاصه نمایش :
یکی بود یکی نبود
روزی روزگاری در سرزمینی دور ، دختر زیبایی بود به نام هما که در کنار پدر و مادر ش زندگی می
کرد. آنها خدمتکاران فداکاری داشتند به نام جناب خروس ، پیشی خانوم و خانوم موش که در همان خانه
به دنیا آمده و بزرگ شده و عروسی کرده بودند . بچه های آنها بزرگ شدند و رفتند ولی خود آنها ماندند
زیرا هما و پدرومادرش را بسیار دوست داشتند.آنها در کنارهم بسیارخوشبخت بودند تا زمانی که مادر
هما بیمار شد و بعد از مدت کوتاهی از دنیا رفت. مادر هما قبل از مرگ از هما خواست همیشه مهربان و
راستگو باقی بماند و امیدش را از دست ندهد. پدر هما برای اینکه دخترش مادری داشته باشد دوباره
عروسی کرد و مادر جدید هما به نام ماما ،همراه دخترش گلناز ، به خانه آنها آمدند و ....