روزهای تعطیل گالری: ندارد
حکایت خم خطوط، و نقوش آغشته به منشاء درد
مردمان شهر همیشه عجله دارند زودتر برسند. به کار، به پول، به معنا. برای همین ترجیح میدهند از زیباییها همبا گوشی «همراهشان» عکس بگیرند تا تصویرش را همراه خود داشته باشند. اما راه دیگر آن است که اثر هنری راهمراه خود داشته باشند. اینجاست که ایده جواهرات دلبری به مثابه «مجسمههای همراه» به دل مینشیند. آثارهنری کوچکی که هر از گاهی، در مترو یا میهمانی، نگاهی را دچار مکث میکند و دل را میبرد به پیچاپیچ خطوطنستعلیق و نقوش آغشته به تاریخ. دلبری اگر مجسمه هم میسازد، گویی مجسمههای خانگی است و برایاتاقکهای آپارتمانی. مجسمههای کوچکش در «خانهها» قرار است نگاه مردمان شهر را جلب کنند. قرار نیستاثری با شکوه میان معبدی باشند. بلکه مثل یک توتم در خلوت آدمها ستایش میشوند. البته اینبار اتفاق دیگریهم افتاده. ما که هنر دلبری را به تلفیق موفق زیباییشناسی ایرانی با فرمهای مدرن میشناختیم، ما که در خمخطوط مورب چلیپایی آثارش، آدمها را (چه به تزویر و چه با اخلاص) آغشته به ادبیات و تاریخ ایران میدیدیم، حالابا لحن متفاوتی از هنرش آشنا میشویم: آدمهایی تهی. تو گویی تهی از معنا. تهی از تاریخ. انگار به شهر پوستههاقدم گذاشتهایم و دیگر نه در ظاهر و نه در باطن هیچ اشارهای به هیچ اصالتی ندارند. حضور این آدمها را حتی درجواهرات جدیدش هم در کنار خطوط ناخوانا و فرمهای اصیل میبینیم. ما که عادت به این زاویههای تند و تیز و اینصراحت لهجه از جانب طراح جواهرات ایرانی نداشتهایم، حق داریم کمی شوکه شویم. چرا دلبری دیگر مثل گذشتهبا ما حرف نمیزند؟ قرار است ندای اعتراضش چه فتنهای به پا کند؟! چرا شهری از آدمهایی برای ما ساخته کهچیزی کم دارند؟ شاید علت آن را باید در نامگذاری آثارش جویا شویم. برای کشف علت، شاید یک گشت و گذارساده در گوشی همراهمان کافی باشد!
حامد بیدی
افتتاحیه: ساعت ۱۶ الی ۲۲
منبع: سایت گالریاینفو