روزهای تعطیل گالری: پنجشنبهها
نوشتن درباره نمایشگاه زاریها و فریادها دشوار است. چگونه می توان درباره زاریها، فریادها، مویهها و نجواها آرام نشست و نوشت؟ از برگزاری این نمایشگاه منصرف شده بودم. چرا که فکر می کردم این موضوع شامل مرور زمان شده است و از طرفی نگران بودم مبادا خاطری را آزرده یا باوری را جریحه دار کنم.اما نهایتاً به این نتیجه رسیدم که بحث خشونت نه تاریخ می شناسد نه جغرافیا . خشونت چنان مقوله غریبی است که حتی دستور و دایره لغات یک زبان را مشوش می کند. شما نمی توانید با خشونت مبارزه یا مقابله کنید، یا حتی در برابر آن از خود دفاع کنید بی اینکه حتی در اندازه ای اندک وارد گفتمان قدرت و خشونت طلبی نشده باشید. یعنی شاید بتوان با گل سرخ به مبارزه با مسلسل رفت اما هنوز این حقیقت پابرجاست که شما به «مبارزه» رفته اید. قصد فاعل خشونت این است که شما را به موضع تعامل یا انفعال در خشونت بکشاند. در عمل تدافع شما همبازی خشونتید و چون (غالباً) از منابع قدرت بهرمند نیستید، بازنده. پس کم کم یا محو می شوید یا رادیکال که در هر دو صورت چاره ای جز حذف شدن از صفحه شفاف بازی برای شما باقی نمی ماند. در موضع انفعالی در برابر خشونت شما یا انقلاب می کنید یا انشعاب و شاید در پاره مواقع انفکاک و تبری بجویید که در همه موارد با نسبت های گوناگو فاعل خشونت از امکانات خویش استفاده می کند و شما را بعنوان اقلیت در «گتو» جای می دهد و شما در انزوا به پایان رسید. نه، با خشونت نباید مبارزه کرد. نه، حتی نباید آینه ای در برابر خشونت قرار داد چرا که تصویر متکثر خشونت به اندازه خود خشونت نا زیباست. پاشنه آشیل خشونت بی عملی است. این نمایشگاه بی عملی من است. به جای فریادهایی که در کوچه نکشیدم و مسلسل هایی که به دست نگرفتم و نفرتی که نورزیدم. به جای همه اینها عاشقانه با قلم مو بومم را نوازش کردم. حرف های نا گفته را نشانههای عددی کردم و کشیدم و فراموش کردم. به جای سیلی، لایه های بسیار رقیق رنگ بر صورت هایم نشاندم. چهره های پیچیده از فریاد را جوری کشیدم که انگار بی صدایی را فریاد می زنند. این نمایشگاه فعل بی عملی من است.
www.mehrvaartgallery.com