خلاصه داستان: حجت مرد میانسالی است که خانه و زندگی خود را در شمال ایران رها میکند و با پای پیاده به سوی جنوب ایران حرکت میکند،او تصمیم میگیرد تا انتهای دنیا پیاده برود و بمیرد.او بعد از یک سال پیادهروی به دریای عمان میرسدو در آنجا ١٧ سال دور از شهر و جامعه زندگی میکند. او در این سالها بهعنوان رابینسون کروزو ایرانی مشهور میشود،اما شخصیتهایی به او سر میزنند و باعث بروز مشکلاتی برایش میشوند.
__________________________________