تکه هایی از متن نمایشنامه بک تو بلک
علی: درد از لحظه ای شروع میشه که چشم هات رو باز می کنی، سورمه داره یه چیزهایی می گه که نمی شنوم اما می تونم لب خونی کنم کلماتی رو که ازشون خون فواره می زنه … این آخرین باریه که با بوسه حرف می زنم …
علی: عجیب آدم هایین که کسی و ندارن باهاشون تماس بگیرن، اونا کل سهمیه تلفن ماهیانه زندانشونو می فروشن به یه بوکس بهمن کوچیک؛ عجیب تر آدم هایین که یه عالمه کس و کار دارن اما خودشون دلشون نمی خواد با کسی حرف بزنن، اونا هر یه نخ بهمنی که می کشن یه عالمه حرف نزده است که دود میشه …
توجه: پس از شروع برنامه و بست شدن درب به هیچ عنوان ورود تماشاگران امکان پذیر نمی باشد.
توجه: لطفا ۳۰ دقیقه زودتر تشریف داشته باشید. بلیت پس از آغاز برنامه اعتباری ندارد، و صندلی در اختیار سالن است