در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال تئاتر | اخبار | زمین، شاکی بی تقصیر!؟
S2 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 06:55:03
نمایش من چه جوری ممکنه یه پرنده باشم؟ | زمین، شاکی بی تقصیر!؟ | عکس
بادِ بدخبر، شاکیِ بی تقصیر، چشم می بندد، ویران می کند، زوزه اش روح را می خراشد، اما...
آبِ نافرمان، جاریِ جدا افتاده، تنها و ناامید، هوار می شود روی خاک و خارا سنگ. سیل می شود، زمین را می تراشد ترش رویِ تلخ، اما...
زمینِ دل آشوب، بالا می آورد، می گدازد، تنوره می کشد، آتش می افشاند، گرد می پاشد روی گرمای زندگی. داغ است. داغدار می کند، اما...
زمینِ خسته ی پشت خمیده گلایه داشت، که من سال هاست رسم رویدادهای همواره ام را فریاد می کنم، اما...
فراموشی گردباد است، گدازه است، سیل است و من فراموش نمی کنم اگر...
پشتِ خمیده ی زمین، به تکانی، هر بار قد راست می کند تقدیر اوست. تدبیر تو چیست؟ پرسش تندِ تلخکامیِ غفلت، دل حافظه را لرزاند.
زلزله، زمین لرزه، نقّاد سکون گفت: این بار تکانی به خودت بده تا تمام تاریکِ زمین برود تماشای آفتاب. فراموشی خاموشی ست، نیست؟
و ما می توانیم به هر زبانی، به گفتار دل، بخوانیم {من چه جوری ممکنه یه پرنده باشم؟} ما کنار هم از پرنده که آن بالاست می پرسیم تو چه حالی داری وقتی به وقت زلزله پرواز می کنی؟
ما بیست و چند نفر و {ماتئی ویسنی یک} به برگردان {تینوش نظم جو} و به تدبیر {روح الله جعفری}، کنار هم، رو به روی حادثه ی بوشهر می خوانیم و این نمایش، گروه همسرایان می خواهد.
شما می آیید؟ می آیید با هم بخوانیم از گلایه های زمین و دسیسه های فراموشی؟ و آدمی سرخوش است اگر بداند که می داند چه کند تا آشنا باشد با این متنِ {حادثه و زمین} که قرن ها قرن روی صحنه ی زندگی در جریان است.
ما، در تالار حافظ، در تاریخ چهارم خرداد 1392 که روز شنبه است، ساعت شش بعداظهر نمایشنامه می خوانیم و عواید {ناقابلش} را، نشانه ای از مهر می دانیم و به اهلِ رنجِ تکانِ ناغافلِ زمین در بوشهر، پیشکش می کنیم.

۰۷ خرداد ۱۳۹۲