در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال تئاتر | اخبار | به مناسبت صحنه‌آوری نمایش «سکوت سفید» در عمارت نمایشی نوفل لوشاتو
S2 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 18:48:30
نمایش سکوت سفید | به مناسبت صحنه‌آوری نمایش «سکوت سفید» در عمارت نمایشی نوفل لوشاتو | عکس

انگار تنهایی اپیدمی شده است همه باهم‌اند و تنهایند مثل کوه‌های شاملو .فرهنگ معاصر، تنهایی است و هر کسی معاصر است تنهاتر .امان از عصرینگی .من به جای واژه معاصر واژه عصرینه را به فرهنگستان زبان فارسی پیشنهاد می‌دهم. عصرهای بعد از مدرنیسم حتی با چای لاهیجان و کیک یزدی هم شیرین نمی‌شود .در اینجا منظور از عصر، شامگاه است . تازه داشتیم با تفکیک مدرنیسم کنار می‌آمدیم که تکثرگرایی بعد از مدرنیته که قول نزدیکی داده بود با اختلاط همه «با هم و در هم» چیزی از فردیت باقی نگذاشت. حالا دیگر حتی یک آلبوم عکس نداریم که به عنوان یک نادیده مهم به آدمی که از دیگران برای‌مان مهم‌تر است نشان دهیم. قبل از او تمام دنیا تمام عکس‌های ما را در اینستاگرام دیده‌اند. انگار امور مهم ته کشیده‌اند. حرفی برای زدن هم با آدم‌هایی که می‌بینیم نداریم. تمام حرف‌های‌مان را با آدم‌هایی که ندیده‌ایم در صفحه پیام موبایل زده‌ایم. دیجیتالیسم جهان را از اهمیت انداخت. کاش می‌شد با امکانات معاصر و روح گذشته زندگی کرد .نظام روابط انسان با انسان مختل شده است و سرطان روابط در نظامی تکثیری هر لحظه در حال تخریب یا بازسازی رابطه گذشته و تعریف و ساخت رابطه‌ای جدید است .میشل فوکو فیلسوف و متفکر فقید معاصر علاقه‌مند به بررسی رابطه‌ها بود. در کتاب پیدایش کلینیک، دیرینه‌شناسی ادراک پزشکی – نشر نقش و نگار به همت یحیی امامی – فوکو به بررسی رابطه نهاد بیمارستان و بیمار می‌پردازد.

« فوکو در پیدایش کلینیک، دو پدیده مهم را مورد مطالعه قرار می‌دهد؛ یکی تن و دیگری نهادی به نام بیمارستان، و می‌کوشد که رابطه میان این دو مفهوم را با استفاده از بررسی تاریخی ادراک پزشکی کشف و مطالعه کند. در این اثر دغدغه‌هایی از این قبیل که در بیمارستان این امکان وجود دارد که فرد هویت اساسی خود را از دست دهد، مطرح می‌شود. حتی فوکو دست به تحلیل طبقاتی «فضا»یی به نام کلینیک می‌زند. نگاه فوکو در این کتاب، بی‌شباهت به بررسی او در کتاب «تاریخ جنون» نیست. همان‌گونه که در تاریخ دیوانگی، به جداسازی مجانین از دیگران اشاره می‌کند، در اینجا نیز بیمارستان را نهاد جداسازنده بیمار از جامعه معرفی می‌کند. روزنامه اعتماد . حسین فراستخواه».

آیا تنهایی مسری است؟ تنهایی بیماری است؟ احتمالا تنهایی یک وضعیت باشد که انسان خودخواسته یا اجباری در آن فرو افتد. و در احتمالی دیگر شاید انسان معاصر تنهاتر است. شاید هیچ چیز تاریک‌تر از تنهایی نباشد و شاید تنهایی رستگاری است. نمایش «سکوت سفید» با نام اصلی «آرامش از نوعی دیگر» در مورد تنهایی است در مورد رابطه‌هاست. در مورد بیمارستان است. سکوت سفید خیلی معاصر است. نمایش سال گذشته کورش سلیمانی «خرده نان» هم در مورد رابطه بود و عصرینه .تام استوپارد نویسنده هشتاد ساله چک‌تبار انگلیسی «سکوت سفید» را نوشته است. او به هنگام دریافت جایزه معتبر «دیوید کوهن» به نقل از منتقد ادبی معروف لیتون استراچی می‌گوید: «آینده به چه کار من می‌آید.» حق با استوپارد و استراچی است آینده‌ای وجود ندارد آینده در لحظه‌ای که می‌آید در حال محو می‌شود.استوپارد در بیشتر آثارش بیشتر به فکر انسان معاصر بوده است و کورش سلیمانی با انتخاب سکوت سفید بار دیگر نشان داد دغدغه‌های معاصر را می‌فهمد.

سلیمانی گفت: «دنبال نمایشنامه‌هایی هستم که موضوعات مبتلای جامعه در آنها باشد؛ در انتخاب این نمایشنامه هم فقدان خلوت و از دست رفتن آرامش بشر امروز مدنظر بود. در نوع نگاهم به میزانسن و ترکیب‌بندی به عنوان کارگردان قائل به نمایش‌های پرسروصدا و بازی‌های غلوآمیز امروزی نیستم. وقتی صحنه‌های تئاتر چون میدان‌های مبارزه گلادیاتورها در روم باستان پر از فریاد و خشم شده است آرامش و تعمق سکوت سفید ضروری بود. همه ما وظیفه داریم در صحنه، خشونت جاری در سطح جامعه و خیابان رو تشدید نکنیم و به عوض آن درصدد چاره‌جویی برای رفع آن باشیم.»

در سکوت سفید جان براون – سامان دارابی - با سلامت کامل جسم ولی روح گریزان از جامعه مسوولان یک بیمارستان خصوصی را مجبور می‌کند تا او را در اتاقی خصوصی بستری کنند. او به درستی به جداسازی فرد از جامعه توسط بیمارستان آگاه است. براونِ درمانده، گریزان از روابط رو به افول در روابطی جدید درگیر محبت صوری پرستار مگی – الهه شه پرست - و بازجویی‌های سرپرستار -آناهیتا اقبال نژاد – و دکتر بیمارستان – مهدی بجستانی – می‌شود. ورود خودخواسته و با آرامش براون به بیمارستان و گفت‌وگویش با مسوول پذیرش – الهه رحمتی- ورود یک مسافر به هتل را تداعی می‌کند .بازی نقش خارجی آن هم از نوع انگلیسی بدون فیگورهای ایرانی در افعال یا همان اکت‌های سامان دارابی دیده می‌شد. جدیت انگلیسی اقبال‌نژاد، بی‌خیالی دکتر بیمارستان – بجستانی – را بهتر نمایش می‌داد؛ دکتری که بیمارستان از بیمار و بیماری برایش مهم‌تر است. او فقط قصد خواباندن غائله براون را داشت تا به روزمرگی – نه روز مرّه‌گی - و استراحتش بپردازد .گفت‌وگوهای انفرادی عوامل بیمارستان با براون و بازی‌های متقاطع کم از درام نمایش کاسته بود و فضای آرام را افزایش می‌داد. در ابعاد صحنه با طراحی سینا ییلاق بیگی ارتفاع اندک کادر صحنه حس مماشات و تساهل بیشتری به صحنه می‌داد و صحنه را صلح‌آمیزتر می‌کرد این با تم کلی نمایش سازگار بود اما مربع‌های کوچک که حامل ایستایی و پایداری بودند کمکی به بروز وضعیت ناپایدار براون نمی‌کردند.

آناهیتا اقبال‌نژاد بازیگر گزیده کار و با سابقه در مورد حضورش در این نمایش گفت:
«دغدغه‌های اجتماعی همیشه برای من در اولویت موضوعی قرار دارند و از آن مهم‌تر منظر ما به مسائل.تجربه کاری قبلی من با کورش سلیمانی در نمایش خرده نان، ایشان را کارگردانی ریز‌بین، دغدغه‌مند و بدون ارایه‌های زائد و متاسفانه مرسوم این روزگار به من معرفی کرد.تجربه‌ای بس غنی و لذت بخش بود . طبیعی است که انتظار تکرار و امتداد آن را به شکلی پر بار‌تر داشتم. روزگاری فقط ۱۰ تئاتر در سطح شهر اجرا می‌شد ولی ۸ تای آن تکان‌دهنده بود. اکنون بسیارند کارهای اجرایی ولی واقعا چند تای آنها حرفی برای گفتن دارند؟ وابستگی اجراها به گیشه، کارگردانان را وادار می‌کند دست به جلب مخاطب بزنند نه کسب کیفیت و این اسفبار است.

گاه اکثر کارهای دانشجویی ارزشمندتر از کار در می‌آیند تا سوپر‌حرفه‌ای‌ها با خرج‌های کلان و سوپراستارها.
کاش جوهر تئاتر را فراموش نکنیم.».

سکوت سفید، نمایش وفادار به تئاتر و هنر والا هنوز روی صحنه عمارت نمایشی نوفل لوشاتو است.

فاروق مظلومی

درباره نمایش سکوت سفید
۱۵ آذر ۱۳۹۸