به گزارش تیوال به نقل از
ایران تئاترشناسه مطلب: 63546
سیروس همتی در سالهای اخیر بهصورت پیوسته در سینما و تلویزیون و تئاتر دررفت و آمد بوده است و درعینحال بازیگر بسیار پرکاری درصحنه بوده است و در جشنواره دو سال قبل به خاطر بازی در نمایش بوقلمون بهترین بازیگر جشنواره تئاتر فجر شد.
بازی در نمایشهای، خروسک پریشان (داود کیانیان)، بازی تابلوی آخر (نصرا… قادری)، مسافران مرو (سید جواد هاشمی)، رؤیاهای خلیجفارس (امیر دژاکام)، بهرام چوبینه (شکر خدا گودرزی)، بلوطهای تلخ (شهرام کرمی)، حریم (آرش دادگر)، اسبهای پشت پنجره (روح ا… جعفری)، بسه دیگه خفه شو، بحرالغرایب و کالیگولا شاعر خشونت (آتیلا پسیانی)، خانمچه و مهتابی و مومیا (هادی مرزبان)، نامه (گلاب آدینه)، در چهارسو خبری نیست و روز سرباز (حسن باستانی)، طلسم صبح گل (دکتر قطبالدین صادقی)، ترن (نیما دهقان)، معمای مطربان پریشان (کوروش زارعی)، روشان (فریدون محرابی)، طروپ طرب و بوقلمون (خیر…تقیانی) و نویسندگی کارگردانی نمایشهای مثل مونی و کاروانهایش، غروب تا غروب، جایی میان خوکها، برگریزان، محال هم ممکن است ، مجلس برادرکشی، قربانی، ح دو چشم ازجمله فعالیتهای مهم کاری همتی در سه دهه فعالیتش در تئاتر هستند و بارها برنده جوایز متعددی برای نویسندگی شده است .
همتی در نمایش صبح به خیر به سراغتم جنگ و تأثیرش بر آدمها بهخصوص کودکان وزنان میرود و در ساختاری ساده، روان و قابلفهم با مخاطبش ارتباط برقرار میکند . نمایش صبحبهخیر، داستان سربازی است که از سوی فرمانده خود به یک مأموریت خاص فرستاده میشود و طی آن جانفشانیهای او نسبت به وطن به نمایش گذاشته میشود. این اثر نمایشی به نویسندگی و کارگردانی سیروس همتی، طراحی صحنه رضا مهدی زاده و بازی کامبیز امینی، علی برجی، آذر سماواتی، شهرام مسعودی، آزیتا نوری وفا، بهار همتی و نگاه همتی در شهریور و مهرماه ساعت ۱۹: ۳۰ در سالن سایه مجموعه تئاتر شهر روی صحنه رفته است. باهمتی درباره اجرای نمایشش گفتوگویی انجام دادهایم.
ایده اصلی اجرایی نمایش صبح به خیر چگونه شکل گرفت؟
ایده اصلی کار از یک داستان به وجود آمد. من برای یک مراسم داستان خوانی (شنبهها با داستان) دعوتشده بودم و داستانی برای این مراسم نوشتم که باعث شد بعداً نمایشنامه صبحبهخیر را برای اجرا بنویسم. سال قبل هم از سوی سعید اسدی برای حضور در جشنواره تئاتر دعوت شدم و این نمایش را برای حضور در جشنواره اجرا کردیم.
آیا میتوانیم نمایش صبحبهخیر را در تداوم نمایش قبلیتان (مرز) بدانیم؟
بله نمایش صبحبهخیر در تداوم حس و حال و مضمون نمایش مرز است
آیا تم جنگ در خیلی از نمایشهایی که بازی، نویسندگی و کارگردانی کردهاید، بهعنوان تم قالب مورد رویکرد شما بوده است؟
مدتی پیش مطرح کردم که جنگ من را ول نمیکند؛ زیرا در دوران جنگ یک نوجوان ۱۷ ساله بودم و بچهمحل، همکلاسی، عزیزان و آشنایان زیادی را از دست دادم و به همین دلیل رسالت خودم میدانم که به آن دوران بپردازم.
رابطه بین فرمانده و سرباز که تم اصلی نمایش شما است، در ایجاد درام جذابیتهای زیادی دارد؟
باور دارم اگر فرماندهان هر جنگی ویژگیهایی داشتند که من در نمایشم به آنها اشاره دارم، معتقدم هیچ جنگی اینقدر طول نمیکشید و تعداد زیادی کشته و زخمی نمیداد.
نوع نگاهتان به فرمانده هم نقادانه است؟
درست است که در نمایش ارادت سرباز به فرمانده را نشان میدهیم؛ اما شخص غریبه (فرشته مرگ) حرفهایی را درباره فرمانده مطرح میکند که تفکر برانگیز است...
جایی که سرباز حاضر میشود برای نجات جان فرمانده از مرگ، جان دخترش را فدا کند، با توجه به منش فرمانده قبول چنین عملی کار دشواری به نظر میرسد؟
وطن در دست فرمانده است و سرباز از سرناچاری این تصمیم را گرفته است. ارادت و فدا شدن سرباز به فرماندهاش که نماد قوای نظامی کشورش است جنبه ظاهری ماجرا است و در اصل او خودش را فدای وطنش میکند. جایی در نمایش سرباز میگوید «اگر سربزی در جنگ بمیرد، یک سرباز مرده است واگریک فرمانده بمیرد یک لشکر مرده است.» من با تفکر سرباز هم ذات پنداری دارم؛ زیرا با بذل جانش که میتواند دخترش باشد. جان خیلیها را نجات میدهد.
آیا سرباز قهرمان درام نمایش صبح به خیر است؟
بله من عاشق سربازها هستم. به نظرم من آنقدری که شایسته ارزش های سربازان است برای آنها قدر قائل نشده ایم و همانقدر شجاعت دارند که یک فرمانده می تواند داشته باشد و کارهای غیرممکنی انجام میدهند. سرباز درهرجنگی با فداکارهایش کلید پیروزی است.
جاهایی هم شخصیت سرباز را خاکستری نشان دادید و به وجوهات عادی زندگیاش که زنش به آنها اشاره دارد پرداختهاید؟
سرباز از دید همسرش یک نمونه خاکستری تعریف میشود و البته یکجورهایی هم آدم شیرین عقلی به نظر میرسد؛ اما عملکردش محترم و قابل دفاع است.
یکجورهایی این شیرین عقلی سرباز طعنه میزند به شیرین عقلی که شخصیت بهلول در ادبیات ما دارد؟
اگر این حس به شما منتقلشده باشد که جنس این سرباز و کارهایش توأم باخرد و تظاهر به شیرین عقلی بهلول وار است من در کارم و القای این مفهوم به مخاطب موفق شدهام.
به چه دلیل جنسیت فرشته مرگ را زن انتخاب کردید؟
من از شما سؤال میکنم به نظر شما باید چه جنسیتی انتخابش میکردم.
در سینما بهمن فرمان آرا فرشته مرگ را زن نشان میدهد و یا برگمان در فیلم مهر هفتم فرشته مرگش مرد است. شما بر اساس چه رویکردی فرشته مرگ نمایش را زن انتخاب کردید؟
بههرحال یکی از جذابیتهای ایجاد درام متفاوت بودن جنسیت دو شخصیت اصلی (سرباز و فرشته مرگ) برایم بود. مرگ برای خیلی از مردم اتفاق قابلپذیرشی است. در دورانی زندگی میکنیم که مردن ترسی ندارد و چهبسا باعث میشود شخص از درد بیماریهای جانکاهش راحت بشود. در کتابی خواندهام فرشته مرگ جاهایی که قرار است جان کسی را بگیرد با شرایط شخص خودش را هماهنگ میکند. درهرصورت میخواستم مرگ را زیبا نشان بدهم.
گفتوگو از احمد محمد اسماعیلی