فهیمه عابدینی که اثری عاشقانه و ایرانی را بر اساس اپرایی معروف اثر پوشکین روی صحنه برده است درباره مسیری که به خلق "سیمین و فرزان" انجامیده یاداشتی در اختیارمان گذاشت که پر لطافت طبع و خواندنی است
او در این یاداشت نوشته است:
ای در درون جانم و جان از تو بیخبر
همیشه وقتی داستانی میشنوم، به این فکر میکنم که اگر خودم بخواهم آن را تعریف کنم، چگونه خواهد بود. شاید به تنهایی داستانگوی خوبی نباشم اما وقتی پای عروسک به میان بیاید، همه چیز متفاوت میشود. کمرویی و تپق زدن کنار میرود و انرژی خاص عروسک، مخاطب را جذب میکند. این همان ترکیب اضافی مورد علاقهی من است: «جادوی عروسک». هنگامی که داستان یا نمایشنامهی جذّابی میخوانم، زود به این فکر میکنم که چطور آن را با تآتر عروسکی عرضه کنم. چه عروسکهایی؟ کدام تکنیک؟ کدام قالب؟ فکر میکنم این ویژگی مشترک همهی عروسکیهای تآتر باشد: اینکه چطور هر موضوعی را به عروسک ربط بدهیم، برای داستان عروسک بسازیم و برای عروسک، داستان.
برو بَر رَه، پُرس از رهگذرها
که آن همراه جانافزا کجا شد
چند سال پیش که ذهنم بسیار درگیر یک اجرای روایی بود و در پی متنی بودم متناسب با ایدههای اجراییای که در سر میپروراندم، آغاز کردم به جستجو در داستان اپراها، چراکه بسیاری از این داستانها سرشار از فراز و نشیب و اتفاقات دراماتیک هستند. این جستجوی شیرین مرا به اپرای «روسلان و لیودمیلا» اثر میخاییل گلینکا، بر اساس داستان منظومی از آلکساندر پوشکین، رساند. اپرای زیبایی که گلینکا در آن با بهکارگیری موسیقی فولکلور روسیهی وقت، داستان دو دلداده را بیان میکند. ترجمهی انگلیسی متن اصلی را یافتم و مدتها در آن غرق شدم. متنی غنی از زیباییهای ادبیات رمانتیک سدهی ۱۹ که اساسش نبرد خیر و شر بود.
با اشتیاق، ترجمه را آغاز کردم اما در میانهی راه، شباهتهایی با داستانها و ادبیات فارسی برایم مشهود شد و فکر کردم چه بهتر که این داستان را در یک قالب ایرانی، عرضه کنم. با همکاری همسرم، نامها را تغییر دادم، برخی از شخصیتها و اتفاقات را در جهت متمرکزتر شدن داستان، حذف کردم و به بعضی دیگر، بال و پر دادم. اما متن همچنان نیاز به پررنگتر شدن سویهی ایرانیاش داشت. به این فکر افتادم که برای تقویت فضاها از ردیف آوازی ایرانی، بهره ببرم و بر اساس ردیف آوازی استاد محمود کریمی، پیش رفتم: با گرایلیِ شور، فرزان را به تاختن و جستجو در پی سیمین، فراخواندم، وقتی دلتنگ و غصهدار بود، دیلمان میخواند، وقتی سیمین به خواب میرفت، دشتستانی و حاجیانی و...
نقش شیرین رَود از سنگ ولی ممکن نیست
که خیال رُخش از خاطر فرهاد رَود
هنگامی که متن، در پی فراخوان جشنوارهی عروسکی تهران مبارک، پذیرفته شد و به مرحلهی اجرا رسیدیم، طراحان عروسکِ گروه، پیشنهاد دادند که عروسکها بر اساس تصویرسازیهای کتابهای چاپ سنگیِ دورهی قاجار، طراحی و ساخته شوند. پیشنهاد هیجانانگیزی که هم کاری نو در تآتر بود، هم سویهی ایرانیِ کار را تقویت میکرد، هم یادآور منابع غنی تصویرسازی ایرانی بود و هم جذابیتهای بصری فراوانی به کار افزود.
خُرّم آن لحظه که مشتاق، به یاری برسد
خلاصه اینکه «سیمین و فرزان» پس از یک دوره کار سخت و شیرین، در هفدهمین جشنوارهی عروسکی تهران مبارک، به اجرا رسید و تماشاچیان، اعم از اساتید نمایش عروسکی و غیر عروسکی، دوستش داشتند و اکنون که مشتاقانه به اجرای عموم رسیدهایم، تلاش کردهایم ظرائف بیشتری در کار بگنجانیم و نکات مبهم و پیچیدهی داستان را با راهنماییِ اساتید، روشن کنیم.
به امید آنکه تآتر عروسکی بزرگسال، هر روز بالندهتر شود، از حاشیه بیرون آمده و در متن بنشیند.
و سخن آخر اینکه فراوانْ قدردان خانم مرضیه برومند و آقای دکتر سعید اسدی هستم که اگر لطف بیدریغ ایشان نبود، «سیمین و فرزان» به اجرا نمیرسید."
نمایش عروسکی «سیمین و فرزان» بر اساس منظومهی «روسلان و لیودمیلا» نوشتهی آلکساندر پوشکین است که فهیمه عابدینی آن را نوشته و کارگردانی کرده است. در خلاصه داستان این نمایش آمده است که سیمین در شب عروسیاش با فرزان، گم میشود و فرزان راهی پرفراز و نشیب برای یافتن او آغاز میکند.
در این نمایش عروسکی فهیمه عابدینی و صادق صادقیپور به عنوان بازیسازان حضور دارند. نوازندگان موسیقی آرش لطفی، مانا جوادی، طراحی و ساخت عروسک را رفعت هاشمی سیسخت، مرضیه سرمشقی و طراحی و ساخت دکور را بابک جوانمرد، صادق صادقیپور، طراحی و دوخت لباس را الهه میرزایی، هانیه زحمتکش (خندهی باران) بر عهده دارند.
این نمایش ساعت ۲۰ در سالن قشقایی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه است و علاقه مندان می توانند از طریق سایت تیوال نسبت به خرید بلیت این نمایش اقدام کنند.