براثرِ گرمای بیشازحدِ هوا؛ یخچالها و کوههای عظیم قطبی آب شده و با پیشروی دریاها و اقیانوسها تقریباً تمام خشکیهای جهان زیر آب فرو رفتهاند. تحتِتأثیر نفوذ آب؛ آدمها کمکم دارند لاک و پولک درمیآورند و به موجودات دریایی بیصدا بدل میشوند. آدمها برای نجات زندگی خود از این سرنوشت، به خشکیهای بلندتر پناه میبرند...
امیرعباس توفیقی، حامد جعفریکیا، علی شادکام، غزل نعیمی، المیرا بکر، مهسا آذرشیب، نسیم ایمانی، محمدمهدی تیموری، نامی نبیلزاده و محمد شاهیپور؛ بازیگران نمایش «سیلانس» هستند که تا اول تیرماه ۹۷ هرشب بهجز شنبهها ساعت ۲۱ بهمدتِ ۱۱۵دقیقه در تئاتر باران؛ میزبان علاقهمندان است.
در بخش پایانی این پرونده، گفتوگو با هنرمندان کورئوگرافی نمایش «سیلانس» را میخوانیم.
مهسا آذرشیب؛ فارغالتحصیل ادبیات نمایشی دانشگاه آزاد اراک است و در دانشگاه، کار فرم انجام میداد؛ هرچند بهگفته خودش علاقهاش به بازیگریست. او با اشاره به اینکه برای رسیدن به هماهنگی در انجام حرکات ارائهشده در نمایش «سیلانس» دوماه بهطورِ کامل و مستمر تمرین کردند، افزود: «طراح حرکتها کارگردان بود و با همراهی و نظر او فرمها طراحی و اجرا شد». او درپاسخبهاینکه آیا روش خاصی برای دستیابی به تمرکز در اجرای حرکات وجود داشته؟ گفت: «هماهنگی تیم، مهمترین تمرکز برای تیم فرم است و البته تمرین زیاد».
محمد شاهیپور؛ دانشجوی طراحی و ساخت طلا و جواهر است که پسازمدتی دستیاربودن کنارِ مصطفی اسفندیاری (طراح نور نمایش سیلانس)، این فرصت را یافته تا تجربه بازیگری فرم را دراینکار از سر بگذراند. وی گفت: «این تجربه بهمن گوشزد کرد که بیشتر دنبال اهداف و حوزه کاری رشته خودم باشم». او بااشارهبهاینکه حضور گروه ماهیگیران در نمایش، فرممحور است، افزود: «البته میتوان گفت که در چند صحنه بازیهای کوچکی هم داریم که بدون دیالوگ یا مونولوگ است». شاهیپور، از حدود چهارماه تمرین بهشکلِ هفتهای چهارروز و هرروز پنجساعت بهعنوانِ زمان رسیدن به آمادگی یاد کرد و گفت: «نحوه رسیدن به حرکت باتوجهبه دیدگاه کارگردان و توضیحاتش اینگونه بود که او تمرینات و طرحهای اولیه حس محیط و هر صحنه را مطرح میکرد؛ بعد ما آن طرحها را با حس و برداشت شخصی و البته جمعی به اجرای فرم درمیآوردیم. وی بهعنوانِ نویسنده و کارگردان و البته طراح، آن طرحها را آرایش و پیرایش میکرد و البته آمادگی جسمی و روحی همیشه بهنظرم تأثیرگذار است». این هنرمند درموردِ شیوه رسیدن به تمرکز برای اجرای حرکات هماهنگ با گروه توضیح داد: «بهشخصه روش خاصی نداشتم یا شاید هم داشتم؛ ولی نمیدانم. بیشک بهعلتِ وجود گروهی مثبت و اخلاق خوب کارگردان، این سینرژی بیشتر میشد و حس و تمرکز من و بهنظرم بقیه دوستان افزایش مییافت و باعث بهترشدن کار میشد». او ضمن تشکر از عطیه حسنخانی که دراینمسیر کمکحالش بود، درپایان گفت: «زمانی با دوستی صحبت میکردم و کمی بابت زمانی که بازیگری از من گرفته بود؛ میگفتم و دلزده بودم. او جملهای بهمن گفت که خیلی از آن درس گرفتم؛ اینکه «خودت یا خودمان رو محدود نکن یا نکنیم» و درآخراینکه برای هفت هنر آرزوی نامحدودبودن میکنم».
المیرا بکر؛ متولد ۱۳۶۲ در اهواز و کارشناس ارشد مدیریت مالی دانشگاه تهران و کارشناسی مهندسی هیدرولیک بوعلیسینا همدان بااشارهبهاینکه یکسال است درزمینه تئاتر فعالیت دارد، گفت: «دورههای مختلف بازیگری را در مؤسسه فرهنگی،هنری کارنامه گذراندم». این هنرمند جوان باتأکیدبراینکه طراحی نقش بیشتر معطوف به حرکت است اما نقشهای مختلفی را دربرمیگیرد که هریک رنگآمیزی و ترکیببندیهای مختلف حسی دارد، افزود: «تمرینات پیشاز اجرا با تمرکز بر هماهنگی حرکتی و هماهنگی و تأثیرگذاری بر اتمسفر کلی اجرا بوده است. فرایند تمرین تقریباً از ابتدای شروع تمرینات بهموازاتِ دورخوانیها با طراحیها آغاز و در مدت دوماه با جلسات متعدد هفتگی تا اجرا بهصورتِ مستمر پیگیری شد». وی درهمینزمینه گفت: «باتوجهبه فرصت مناسب جهت همکاری در طراحی و کسب تجربه تمرینات برمبنایِ اتودهای گروهی و بهکارگیری فرمهای مختلف درطولِ اجرا، بهشکل حاضر منجر شد». بکر بااشارهبهاینکه تمرکز تمرینات علاوهبر آمادگی بدنی، بر هماهنگی بین اعضای گروه و سایر بازیگران و با هدف ایجاد هارمونی و ترکیببندی و القای مفاهیم متنی بوده؛ گفت: «از تمرینات شرطیکردن، تمرکز روی فضا و یکسانکردن ضربانها برای بالابردن تمرکز استفاده کردیم». او به جذابیت بالای متن نمایش «سیلانس» اشاره کرد و گفت: «این جذابیت، تمرینات را با تمام سختیها، برایم لذتبخش کرد».
نامی نبیلزاده؛ متولد ۱۳۷۲ در مشهد است که بهگفته خودش؛ فعالیت هنری را سهسال است با نمایشنامهخوانی در مشهد و تهران شروع کرده و سال گذشته دورههای بازیگری متعددی را در مؤسسه «کارنامه» گذراند. او بااشارهبهاینکه در نمایش «سیلانس» تمرکز اصلیاش بر روی حرکات فرم است اما در بعضیقسمتها نقشهای کوتاهی را نیز بهعهده دارد، افزود: «از اسفندماه سال گذشته به گروه پیوستم و تمرینات فشرده هفتگی را شروع کردیم. برای حرکات فرم، ابتدا با ایدههایی که کارگردان میداد و باتوجهبه فضا و دیالوگها؛ اتود میزدیم. کمکم حرکات روتوش میشد تا به فرم ثابتی برسیم. پیشاز هر جلسه، تمریناتی را برای آمادگی جسمی و ذهنی انجام میدادیم. تمرینات بدن و بیان، تأثیر مهمی در ایجاد تمرکز و هماهنگی بین اعضای گروه داشت». نبیلزاده درانتها گفت: «چندماه تمرین و اجرا درکنارِ دوستانی که با جدیت و تمرکز کار میکنند، به یکیاز بهترین تجربههای من تبدیل شد. خوشحالم در تئاتری حضور دارم که با زبان و سبک خلاقانهای، به بررسی چندجانبه معضلات انسان امروز میپردازد».
محمدمهدی تیموری؛ بااشارهبهاینکه سابقهاش در تئاتر بهصورتِ مقطعی بوده توضیح داد: «اولین تئاتر را سال ٨٦ کار کردم و بعد در جشنواره دانشآموزی حضور داشتم. این روند قطع شد تا سال ٩٠ که در تئاتر، گویندگی و نمایشنامهخوانی حضور پیدا کرد. بهنوعی دوباره از سال ٩٦ بهصورتِ جدی این حرفه را دنبال کردم». او بااشارهبهاینکه دراینکار فقط دیالوگ ندارد؛ وگرنه هم فرم کار میکند و هم بازی دارد، گفت: «در تمرینها حرکتها با اتودهای بداهه بود و نظرات بچهها و کارگردان کار و آمادگی بدنی و تمرکز بالا بهشدت کمک میکرد. درواقع، باید از این دو عنصر بسیار بهره برد». او ضمن تأکید بر شکلگرفتن تمرکز، با تلفیق تمرینهای کارگردان و آموختههایش از کلاسهای بازیگری افزود: «از تکتک بچههای گروه و کارگردان خوشذوق و خوشآتیه کار که نمایشنامهای بهاینزیبایی نوشتهاند و ما را از ماهیت متن باخبر کردند، تشکر میکنم. بسیار لذت بردم که دراینکار سهیم بودم و باتوجهبه منفیهایی که از بیرون راجع به کار فرم گرفتیم، بازهم ادامه دادیم».
مسلم خراسانی؛ نویسنده، کارگردان و طراح حرکات «سیلانس» گفت: «طراحی حرکت برای نمایش «سیلانس» مشخصه خاصی دارد. اول باید بگویم که باتوجهبه نگاه و تحلیل خاصی که درابتدا درنظر داشتم، نمایش بنا بود تنها با اتکاء به چهار بازیگر بهرویِ صحنه بیاید اما بهدلایلی درراستای آشکارشدن زوایای پنهان دیگری از متن؛ تیم حرکت نیز به گروه پیوست. در طراحی حرکت اینکار چند رویکرد مهم نقش داشت. زبان گفتاری در نمایش نقش چشمگیر و برجستهای دارد؛ ازاینرو، حرکات بدنی و گفتارهای کلامی را باید بهگونهای کنارِهم قرار میدادیم که همزمانی این دو، تأثیر دیگری را کمرنگ نکند و همچنین حرکت بازیگران ترجمه عینبهعین گفتارها نباشد. رسیدن به یک سادگی و اشتراک میان حرکت و کلام که هم تأثیر کلام ازبین نرود و هم حرکت اثربخشیاش را داشته باشد، بخشی مهم از کار تیم کورئوگرافی شد. عامل مهم دیگر برای طراحی حرکات علاوهبر خط داستانی نمایشنامه؛ تعیین یک ایده و داستان مرکزی برای حرکات هربخش بود. برای شروع اتودها در هربخش یک داستان که دارای شروع و پایان و میانه باشد، درنظر میگرفتیم و از اجراگران میخواستیم که در این خط محوری یک مفهوم یا ایده محوری را بهواسطه ژست و حرکت تجسم بخشند. این حرکات و ژستها بنابه نگاه خاص من نه میبایست الزاماً واقعگرایانه و نه الزاماً غیرواقعگرایانه باشد. درواقع، حرکات نمایش آمیزهایست بین انتزاعی و غیرانتزاعی، واقعگرایانه و غیرواقعگرایانه که در پارهای بخشها بهدلایلِ محتوایی و فرمی یکیاز این مشخصهها غلبه و تسلط بیشتری پیدا کرده است. بهعنوانِ یک نمونه در بخش مربوط به قبرستان، به اجراگران گفته شد با آنکه آنها مردهاند و زیر خروارها خاک هستند، بااینحال بدن آنها درعینِ بیجانبودن؛ زیر فشار گام افرادیکه روی قبرها راه میروند، درد کشیده و ازخود واکنش نشان میدهند. همچنین بدن آنها در زیر خاک بهدلیلِ عمل تحلیلرفتن و جویدهشدن توسط موجودات زیرزمینی هنوز جنبش و حرکت را ادامه میدهد. کورئوگرافی این نمایش در برجستهکردن و تصویر سه مفهوم مهم و کلیدی نقش دارد: زمان، مکان و انسان.»
بهزاد فراهانی بعداز تماشای «سیلانس» گفت: «صحنه چه ازنظرِ ضربآهنگ و چه بازی، بسیارسخت بود». وی افزود: «بازیهای درخشانی را درایننمایش دیدیم. تمام بازیگرها درایننمایش بهخوبی نقشآفرینی کردند و بازی قابلِقبولی ارائه دادند». فراهانی گفت: «خوشحالم در کشورمان تئاتری ساخته میشود که تا آخرش میتوانیم بهتماشای آن بنشینیم». وی درادامه افزود: «تئاتر اندیشه و معترض؛ تئاتری که دلهای ما را باز کند، یکمقدار کم شده و این رنجنامه درونی؛ هم برای تماشاگر و هم برای گروه اجراست. امیدوارم فرصتی پیش بیایدکه نظام ما آن اندیشه کلی نگاه به هنر را تعدیل دهد و بتوانیم تئاتر خوب ببینیم».
منبع: روزنامه سراسری سایه