در نشست و بررسی نمایش «شکافتن کام ماهی» این اثر به عنوان فرویدیترین نمایش سال معرفی شد.
به گزارش ایران تئاتر، نشست نقد و بررسی نمایش «شکافتن کام ماهی» به نویسندگی بابک پرهام و کارگردانی سمن قناد شامگاه گذشته سهشنبه پانزدهم اسفند، با حضور پژمان دادخواه، رضا آشفته و رضا بهکام در سالن همایش مجموعه تئاتر شهر برگزار شد.
بهکام در این نشست گفت: «این نمایش فرویدیترین نمایش سال است. دو بحث فرویدی در این نمایش وجود دارد، نخست بحث مکانیزم دفاعی. مکانیزم دفاعی در این نمایش در قالب پرخاشگری، هتاکی، انکار، حمله که به حملههای فیزیکی منجر میشود و البته بحث اعتیاد که نویسنده بسیار هوشمندانه این مورد را در شخصیتپردازی مرد گنجانده بود که یکی از مکانیزمهای دفاعی است. دیگر بحث فرویدی که در نمایش وجود دارد مبحث سازمانبندی فالیک است که به صورت گرفتن اسلحه در دستنشان داده شده است. اسلحه در اینجا نماد فالوس است که بین زن و مرد جابهجا میشود که در این نمایش بهخوبی نشان داده شده است.»
او افزود: «شخصیت مرد بازنده شخصیت بسیار مهمی در جامعه ماست. این برمیگردد به یک سیستم اقتصادی مبتنی بر فقر مالی در یک چرخه تورمی که باعث میشود در جامعه ما مردهای بازنده زیادی به وجود بیایند. ساختن جایگاه مرد بازنده بهعنوان مرد خانواده اتفاق بسیار مهمی است که در این متن انجام شده که متأسفانه نویسندههای حال حاضر ما کمتر به آن توجه میکنند. «شکافتن کام ماهی» شخصیت بازنده و جاماندهای را به ما معرفی میکند که مرد بنا به هر دلیلی دچار بی عملی شده است. استاد دانشگاهی که در رقابت اقتصادی جامانده است. از این بابت به نویسنده تبریک میگویم که این موضوع بحرانی را برای نوشتن این متن انتخاب کرده است. به نظر من این بزرگترین دستاورد این نمایش است.»
تنها اکسسواری که بهصورت منظم در صحنه وجود دارد، دو صندلی است که روبه روی هم قرار گرفته که نشانه دوئل و درگیری دو کاراکتر نمایش است.
پژمان دادخواه هم درباره این نمایش توضیح داد: نمایشنامه «شکافتن کام ماهی» را میتوان در قالب متنهای اجتماعی در نظر بگیریم که دغدغه و چالش امروز ما را بیان میکند. چالشی که حتی در قشر فرهیخته هم وجود دارد. حتی میتوان گفت این دغدغه در این قشر به دلیل آگاهی و حساسیت این گروه که کاراکتر مرد نمایش نیز جزئی از این طبقه محسوب میشود، بیشتر است. مانند اتفاقی که برای حمید هامون در فیلم «هامون» میافتد. فردی که از لحاظ فرهنگی بسیار غنی است؛ ولی دچار شکست و حقارت شده است که این موضوع در طراحی صحنه هم بهنمایشدرآمده که کاغذها، کتابها و رساله دکترایی که مانند یک شی بیارزش در صحنه در گوشهای افتاده است که هم طبقه فرهنگی این کاراکتر را نشان میدهد و هم بیارزشی علم در جامعه امروزی ما را نمایان می کند. این بیارزشی علم و فرهنگ در این نمایش بهخوبی نشان داده شده است. این موضوع دغدغه امروزی ماست و متأسفانه روزبهروز هم بیشتر میشود. این موضوع نشان میدهد بابک پرهام بهعنوان نویسنده کاملاً به چالشهای کنونی جامعه آگاه است. شاید صحنههای درگیری نمایش بهصورت اغراق شده باشد و حملههای این دو نفر مانند نبرد گلادیاتورها به تصویر کشیده شده است؛ اما در جامعه این وضعیت وجود دارد و اینکه اگر ما این درگیریها و مشکلات را ندیدهایم دلیل بر این نیست که بگوییم اینها فانتزی و تراوشهای ذهنی نویسنده است.»
او افزود: «ما میتوانیم نمایش را در قالب نمادها و نشانهشناسی هم مورد بررسی قرار بدهیم. یکی از این موارد جعبههایی است در کل صحنه وجود دارد و روی آن کلمات «مال من» و «مال تو» نوشته شده است که نمایانگر جداسازی و پایان این رابطه و زندگی مشترک است و دومین مورد قالیچهای که در جلوی صحنه بر روی زمین افتاده که نقوش آن هم مانند یکی از نقوش معروف ایرانی است که نشاندهنده جغرافیای نمایش و هم مندرس و کهنه بودن آن تداعیگر پوسیدگی این خانه و روابط اجتماعی باشد. همچنین بینظمی که در طراحی صحنه وجود دارد نشانه تشویش اذهان این دو کاراکتر است. تنها اکسسواری که بهصورت منظم در صحنه وجود دارد دو صندلی است که روبه روی هم قرار گرفته که نشانه دوئل و درگیری این دو کاراکتر است که درگیری و جنگی برای بردوباخت است.»
رضا آشفته در رابطه با نمایشنامه این اثر هم گفت: «شکافتن کام ماهی» اجرا و متن ارزشمندی است بهواسطه اینکه مسئله فراگیر طلاق را بیان میکند به خصوص در جامعه امروز که دچار بحران فرهنگی و اقتصادی است، این موضوع جزو دغدغههای اصلی بهحساب میآید. از این جنبه نمایش موفق است؛ اما به نظر من کار کامل نیست؛ چون متن کامل نیست. دو راه وجود دارد برای به کمال رسیدن این متن، یکی اینکه بخشهای خیالی نمایش را کمتر کرده و بیشتر به واقعیت بپردازیم و دوم اینکه اگر میخواهیم این بازی بین خیال و واقعیت وجود داشته باشد زمان نمایش بیشتر باید ادامه پیدا کند که مخاطب بیشتر درگیر شود و تایم یکساعته کم است و جا دارد حتی یک ساعت دیگر به اجرا اضافه شود. مانند نمایشنامههای «صددرصد» و «اتاق ورونیکا» که این بازی بین خیال و واقعیت را بهخوبی نشان داده است. این باعث میشود تأثیر نمایش و درگیری مخاطب با کار بیشتر شود. هر چه این تأثیر بیرحمانهتر و خشنتر باشد آن وقت اثر محبوبتر و مطلوبتر میشود.»
مرد بازنده، شخصیت بسیار مهمی در جامعه ماست؛ این برمیگردد به یک سیستم اقتصادی مبتنی بر فقر مالی در چرخه تورمی که باعث میشود بازندههای زیادی در جامعه به وجود بیایند.
این منتقد توضیح داد: «اجرا قدرت این را دارد که اکثر مخاطبان را پای اثر بنشاند به دلیل هماهنگی بین میزانسنهای پیدرپی و تودرتو و درعینحال ایجاد ریتم مناسب. هماهنگی و ریتم اصل اساسی برای دیده شدن یک اثر نمایشی است که از این منظر کار بسیار موفق است. اگر تماشاگری هم نمایش را نپسندید به دلایل سلیقهای است. یکی دیگر از دلایلی که نمایش را به سمت یک اثر موفق میبرد این است که میزانسنهای خلاقانه در نمایش وجود دارد که مرز بین خیال و واقعیت را میسازد. دیگر عوامل موفقیت کار وجود وجه کمیک و طنز در حین وجه دراماتیک در اثر است. این درهمتنیدگی وجه کمیک و دراماتیک زبان نمایش را خوشایند میسازد. همچنین صحنههایی که در آن درگیری فیزیکی وجود دارد بسیار باورپذیر ازکاردرآمده و بازیهای بازیگران در صحنههای جابهجاییهای بین خیال و واقعیت بسیار خوب تصویر شده. طراحی صحنه، طراحی لباس، طراحی گریم و طراحی نور نیز به زیبایی کار میافزاید. این نشان از حساسیت کارگردان نسبت بهتمامی عناصر است که نمیخواهد هیچ موردی در کار کم نباشد و همه چیز بهصورت درست اجرا شود. این نشان میدهد با یک کار حرفهای مواجه هستیم.»
اجرا قدرت این را دارد که اکثر مخاطبان را پای اثر بنشاند به دلیل هماهنگی بین میزانسنهای پیدرپی و تودرتو و درعینحال ایجاد ریتم مناسب.
در ادامه این نشست بابک پرهام نویسنده نمایش هم گفت: «در این نمایش ما با کاراکتر زن که منطقی و عملگرا است، مواجه هستیم که میخواهد بهصورت منطقی رابطه را تمام کند و طلاق بگیرد و در مقابل آن کاراکتر مرد که روحیه حساس هنری دارد و منفعل است و این انفعال مرد باعث میشود که تلاش کند همه چیز را در همان حالتی که دارد حفظ کند. هر دو کاراکتر همچنان به هم علاقهمند هستند؛ اما دیگر نمیتوانند زندگی مشترک شان را ادامه بدهند اما مرد نمیخواهد که این رابطه تمام بشود و تلاش میکند خانه را بهعنوان ابزاری برای نگهداشتن زندگی حفظ بکند و عنوان میکند «اگر قرار بر جدایی ما باشد، دیگر هیچچیز اهمیتی نخواهد داشت و من تو و خودم را میکشم» اما داستان برعکس میشود و چون مرد منفعل است، در آخر زن این کار را انجام میدهد.»
او افزود: «موضوع اصلی نمایشنامه همان موضوع انشای معروف دوران تحصیل ماست که «علم بهتر است یا ثروت؟» مردی که به دنبال کسب علم و آگاهی و هنر رفته است و نفسی را برای خودش ایجاد کرده که جامعه این را نفس نمیداند و توسط کاراکتر زن عدم اعتماد به نفس پیدا میکند و اینجاست که اختلاف و افتراق بین این دو نفر شروع میشود.»
در پایان این نشست هم سمن قناد، کارگردان اثر گفت: «زمانی که برای اولینبار نمایشنامه آقای پرهام را خواندم بیشترین نکتهای که توجه من را جلب کرد وجود تلخی و درد در کنار شیرینی بود که به تصویر کشیدن آن بسیار سخت بود. زندگی تلخی که این دو نفر در عین حالی که عاشق هم هستند؛ اما نفرتی بین آن ها به وجود آمده و طنزی که در تلاش است تا زندگی ازدسترفتهای را حفظ بکند. این بیانگر زندگی اکثر ماست که امیدی داریم؛ اما در انتها هیچ امیدی نیست و این بسیار دردناک است.»
منبع: ایران تئاتر