نمایش «شب شرقی» با نویسندگی و کارگردانی ناصح کامگاری از ۲۰ شهریورماه ساعت ۱۹:۳۰ به سالن سایه مجموعه تئاترشهر آمده است. محمد پویا، هدی والی و محمد خداوردی در این نمایش ۹۰ دقیقهای به ایفای نقش میپردازند. این نمایش به دوراهی انتخاب یک زن در شرایطی حاد میپردازد که عرصه جدال و تقابل دو مرد ایرانی و اروپایی است و در لوای یک درام عاشقانه، اشاراتی به دو تلقی متفاوت نسبت به رواج فرهنگ خشونت در خطه خاورمیانه و لاجرم منجر به نفوذ آن در اروپا میشود. مجموعه تئاترشهر که از هشتم تا شانزدهم شهریورماه میزبان هجدهمین جشنواره نمایشهای آیینی و سنتی شده بود، در جدول اجراهای خود تغییری را در نظر گرفته است و ازاینپس هر سالن این مجموعه، میزبان یک نمایش خواهد شد. «شب شرقی» نخستین نمایش سالن سایه پسازاین سیاستگذاری جدید است. به بهانه اجرای «شب شرقی» با ناصح کامگاری؛ نویسنده، طراح و کارگردان این نمایش درباره این تغییر سیاست و اثر جدیدش گفتوگو کردهایم.
در نمایش «شب شرقی» به بحث عشق پرداختهاید که مضمونی ازلی ابدی و جهانی است و ما در نمایش با یک زوج ایرانی و مردی آلمانی مواجهیم. چقدر این مفهوم در کشورهای مختلف باهم اشتراک و افتراق دارد؟
عشق اگرچه برخاسته از غریزه است اما درک عمیق یا سطحی آن بستگی به میزان ضریب هوشی افراد دارد. به گمان من جغرافیا و نژاد تأثیری در درک عشق ندارد اما فرهنگ عمومی درباره مناسبات زن و مرد، آزادیهای اجتماعی، تربیت خانوادگی، حقوق مساوی داشتن هر دو جنس، نهادینه بودن احترام به زن در مقام معشوق، همسر، خواهر، فرزند و مادر میتواند نقش زیادی در تلقی ما از مفهوم عشق داشته باشد.
در این اثر شاهد حضور محمد پویا در نقش دکتر توماس هستیم؛ چه شد که تصمیم گرفتید از یک پزشک واقعی در این نمایش استفاده کنید و او چه نکاتی را به شخصیت خود افزوده است؟
اگر برای این نقش سراغ محمد پویا رفتم به خاطر پزشک بودنش نبود، ساحت فیزیکی او در نزدیکی به نقش، اولویت نخست انتخاب بود. خوشبختانه این ساحت فیزیکی مناسب با شغل و تخصص پزشکیاش ملازم شد و علاوه بر این تسلط به زبان انگلیسی و تجربه تحصیل در کشوری آلمانیزبان، تأثیر زیادی در موفقیتش در ایفای نقش توماس داشت؛ اما از همه مهمتر هم ذات پنداری باشخصیت خلقشده در متن و همراهی با تفسیر روانشناسانه و استعاری کارگردان از این نقش بود که ما را به تجسم باورپذیر توماس آلمانی رساند. سالهاست دکتر پویا را بهعنوان بازیگری علاقهمند و جدی از نزدیک میشناسم و خوشحالم که فرصت همکاری حرفهای با او در نمایش «شب شرقی» فراهم شد.
بهتازگی و همزمان با اجرای نمایش «شب شرقی»، مجموعه تئاترشهر روزانه یک نمایش را تجربه میکند. چقدر این بحث میتواند به حرفهایتر شدن تئاتر کمک کند؟
در جریان این موضوع نیستم اما تئاتر اکنون در تهران به لحاظ کمیت و تعدد اجراها گسترش کمی مناسبی یافته، چیزی که به رشد تئاتر کمک میکند تنوع موضوعات و باز گذاشتن دست نمایشنامهنویسان در پرداختن به مضامین تازه و بکر و انتقادی است. هنوز جایگاه نهادینه تئاتر بهعنوان هنری که میتواند افشاگر کاستیها باشد و با موشکافی معضلات اجتماعی را کشف و تفسیر کند به رسمیت شناختهنشده است.
شما نمایش را در سالن سایه روی صحنه میبرید که میتواند تعداد اندکی مخاطب را پذیرا باشد. با توجه به اینکه شما در پلاتوهای خصوصی تمرین کردهاید و این نوع تمرین طولانی هزینههای مضاعفی را به گروه تحمیل میکند و در کنار این بخش، صحنه، موسیقی و... هم هزینهبر هستند، آیا با این حجم از مخاطبان میتوان به بازگشت هزینهها امیدوار بود؟
فعالیت تولیدی ما در تئاتر با این شرایطی که شما بهدرستی برشمردید اصلاً توجیه اقتصادی ندارد. شما فقط به چند ماه تمرین اکتفا نکنید، تولید تئاتری مانند «شب شرقی» مستلزم چندین ماه زمان برای نگارش متن بوده و این را هم باید افزود که من اصراری به استفاده از بازیگران چهره و گیشه پرکن نداشتم و درنتیجه از اسپانسر مالی و تهیهکننده هم برخوردار نشدم تا تبلیغات وسیع شهری و رسانهای داشته باشیم، کاملاً بدیهی و آشکار است که شرایط فروش چگونه رقم میخورد.
شما بعد از دوسال به عرصه کارگردانی بازگشتید. در زمان اجرای نمایش «ترانهای در انتهای کوچه تاریک» با حضور نیافتن یکی از بازیگران نمایش مواجه شدید که باعث شد نمایش شما دور اجرای خود را کامل نکند. چقدر این اتفاق سبب شد شما به تربیت کردن بازیگرانی که تعهد داشته باشند علاقهمند شوید و از این بازیگران استفاده کنید؟
بله؛ کاملا هدفمند و آگاهانه درصدد استفاده از بازیگران کمتجربه و آماتور بودم، بازیگرانی که در نمایش قبلی من «ترانهای در انتهای کوچه تاریک» تا لحظه انتهایی کنار من ماندند. سپردن نقشهای پیچیده «شب شرقی» به آنها پاسخی به آن همدلی بود. بازیگران جوان نمایش من دانشآموخته تئاتر هستند و چندین سال در مقام دستیار با من همکاری داشتهاند، برای نقشآفرینی در «شب شرقی» با چالش بزرگی مواجه بودند و متناسب با میزان تجربه و تبحرشان به نقش نزدیک شدند، ما لحظات خلاقی را در فضای تمرین با هم سپری کردیم و از آن بخش دلپذیر روند خلق هنری که نصیب خود گروه میشود و تماشاگر هنوز در آن سهمی ندارد، به یمن همراهی صمیمانه گروه برخوردار شدیم. امیدوارم این بازیگران جوان من به این زودیها جایزهای از جایی نگیرند تا دچار جاهطلبی افراطی نشوند و در فضای مسموم و متوهم شهرت کاذب و اعتبار عامهپسند، بکوشند «پسند اهل نظر» شوند چون مورد قبول عوام شدن آسان است.
گفتگوکننده: مینا صفار
روزنامه صبا