از روز ۲۲ مردادماه رپرتوار گروه تئاتر «و ناگهان» که بهصورت تخصصی به سه نمایش اقتباسی، نوشته روزبه حسینی میپردازد آغازشده است. برای حضور در این رپرتوآر سه نمایش «چراکه صدای تو با من آشناست» با کارگردانی فاطیما بهارمست، «مزاحم بورخس نشو» با کارگردانی مرتضی حقیقت بیان و «من در پوست شیرم نمیگنجم» به کارگردانی صبا آزادی انتخابشدهاند که دو نمایش نخست در سالن استاد انتظامی خانه هنرمندان به اجرای خود پایان دادهاند و نمایش «من در پوست شیرم نمیگنجم» از امروز ساعت ۱۹ اجراهای خود را در این سالن آغاز میکند و تا ۱۳ شهریورماه روی صحنه باقی میماند. به بهانه این اجرا با صبا آزادی گفتوگو داشتهایم.
گروه تئاتر «وناگهان» از دهه هفتاد تشکیلشده و شما ازجمله اعضایی هستید که در چند سال اخیر به این گروه پیوستهاید. منشاء این آشنایی و همکاری با گروه «و ناگهان» از کجا شکل گرفت؟
آشنایی من با روزبه حسینی به سال ۸۲ برمیگردد. از قبل با آثار و نگرش روزبه در تئاتر آشنا بودم بعد از شنیدن پیشنهاد او درباره تشکیل کارگاه نمایشی آتلیه تئاتری دیگر در ترکیب با متدهای جدید، همکاری خودم را اعلام کردم و همه دوستان جوان بازیگری که میشناختم معرفی کردم.
شما پیشازاین سابقه روزنامهنگاری، بازیگری و دستیاری داشتهاید و حالا وارد عرصه کارگردانی شدهاید؛ چه انگیزهها و اهدافی شمارا به این عرصه هدایت کردهاند؟
شروع فعالیت من درزمینه بازیگری بود و سالها دغدغه بازیگری داشتم؛ بعد از فعالیت درزمینههای دیگر و بازیگری که همواره وجود داشت با آگاهی از هدف و نوع آموزش و برنامهریزی گروه تئاتر «و ناگهان» که با اعتماد به جوانان فرصت کسب تجربه را فراهم میکند، هدفی که سالها دنبالش بودم را مطرح و پس از دو سال برنامهریزی به انجام رساندیم.
چه شد که سراغ متن اقتباسی «من در پوست شیرم نمیگنجم» رفتید و برای اجرا انتخابش کردید؟
بعد از فرازوفرودهایی در انتخاب متون و کارگردانان در گروه، قرار شد رپرتواری که برگزار میشود دارای موضوع اقتباس باشد که روزبه حسینی بهغایت در این زمینه تواناست. متنهای زیادی موردبررسی قرار گرفت. دلیل انتخاب این متن، مفاهیم نهفته در آن بود؛ مفاهیمی که در همه ادوار و جوامع دغدغه بشر بوده است. عدالتخواهی، آزادی و سوءتعبیرهای مختلف از آزادی و جایگاه آدمها در تمامی اصناف و سطوح جامعه.
وقتی صحبت از نمایش «من در پوست...» باشد، به نظر میرسد فضا و مفاهیم و شخصیتهای آن با واقعیت موجود ما هم ارتباطاتی دارد؛ این ارتباطات به نظر شما در کدام جنبههای متن و اجرا بیشتر بروز و ظهور پیدا میکنند؟
مفاهیمی ورای قصه و کلمات و عبارات شاعرانه در این نمایشنامه هست. جذابیت متن برای من به خاطر داشتن ظاهری ساده و کلاسیک که در دل آن لایههای پیچیده و مدرن نهفته است و چالش سختی را پیش رویم گذاشت.
رویکرد شما در کارگردانی و شیوه اجرایی این نمایش چگونه بوده است؟
شخصیتهای نمایش نمادی از اقشار مختلف جامعه نهتنها ایرلند که همه جوامع هستند. شاعر، مبلغمذهبی، بازیگر... و به دلیل فاصلهگذاری که با روشی حسابشده و متفاوت از شیوههای نادرست و متداول در تئاتر ما، در متن با تأکید بیشتر در همین شیوه اجرایی، ارتباط تماشاگر و شخصیتها تنگاتنگ و از تاریخی به تاریخ دیگر وصل میشود که وجود مفاهیمی که در بالا عنوان کردم طبیعتاً ارتباط نزدیکتری به وجود میآید.
چه عواملی در نمایش شما مخاطب را جذب این نمایش میکنند؟
متن دارای فضایی تابلوگونه و در سبک و سیاق تئاتر اپیک است. شیوه اجرایی چندان دور از متن نیست و فضای انتزاعی که تلاش در نشان دادنش داشتم من را به استفاده از تصاویر هولوگرام هدایت کرد و آشنایی با نیما قپانوری عزیز بهواسطه پیشنهاد و معرفی روزبه حسینی، رقم خورد. چالش اصلی من انتخاب بازیگر بود. برای اولین تجربه اعتماد بازیگر به کارگردان راحت نیست. بازیگران از سطوح مختلف و با تجربیات متفاوت کنار هم جمع شدند و اگر شکیبایی این عزیزان نبود شرایط دشوارتری را متحمل میشدیم. جا دارد از همه این عزیزان قدردانی کنم و امیدوارم جوابگوی زحمات چندماههشان باشم. از سوی دیگر اما بهغیراز شیوه اجرایی و اینکه نمایش چه پیامی برای مخاطب دارد به دیده شدن نیروهای جوان و تازهکار که هدف اصلی زندگیشان را تئاتر انتخاب کردهاند و بهراحتی فرصت دیده شدن، آنهم در سالنهای خوب را ندارند و معمولاً نتیجه زحماتشان را کمتر کسی میبیند هم باید اشارهکنم که از مهمترین اهداف کل این رپرتوار بوده است. شرایطی که سرپرست گروه، مدیران و مسئولان سالن استاد انتظامی در مجموعه خانه هنرمندان، ایجاد کردند که بسیار قابل قدردانی و تشکر است و دلیل دیگر شنیدن و دیدن نمایشنامههایی که سالها کنار گذاشته میشوند و زحمت بسیار برای آن کشیده شده است.