شک و جنون در نمایشنامه " پدر "
شک پدیده ای است خاموش که درون هر انسانی نهفته است. شک مقدس (موقتی)، و شک ویرانگر و سیاه (پایدار و دائمی) دو گونه متفاوت از شک هستند.شکی که به یقین مبدل میگردد و شکی که رو به نابودی میرود. اگر به عنوان معبر باشد، مقدس است و میل به کمال و حقیقت جویی و رسیدن به یقین و علم راکه باعث آرامش روح و موجب تکامل انسان است نوید میدهد و اگر به عنوان منزل باشد، ویرانگر و نامطلوب است وبه مرضهای روحی و جسمی ، فرد منجر میگردد.در بدترین حالت شک به شرک و به پوچی خواهد رسید.شک راهی است بین جاودانگی و اضمحلال .
بدون تردید بیشتر آثار استریندبرگ عمدتاً متن زندگی اوست و بدون آشنایی با او فهم آثارش سخت دشوار است.میتوان نیمه دوم قرن نوزدهم را مهمترین دوره تاریخ اروپا معرفی کرد .رشد صنعت ، کشاورزی و داد وستد ،تبدیل شدن ایده های معنوی به ایده های مادی و زمینی ، پدیدار شدن نیچه و داروین و مقدس شمردن جسم بیش از روح برای ناتورالیسم ها از نشانه های شناخت محیط پرورش یافته آثار استریندبرگ است.
نمایش نامه پدر جز شاهکارهای بی بدیل درام مدرن میباشد.قهرمان نمایشنامه های کلاسیک رو به تنزل رفته اند و تاثیر مستقیم محیط چه در داخل ( فضای خصوصی ) و چه در خارج ( فضای عمومی ) بیش از پیش در تحرک درام موثر واقع گشته اند.ارتباط و رابطه ، کنش و واکنش اثر را پدید می آورند و کشش درام از بطن جامعه وام میگیرد.بن اندیشه خودبیگانگی و تنهایی چشم انداز جامعه مصرفی و صنعتی غرب را بیش از پیش در درون خود آبستن میکند. آنچنان که اروپائیان نسبت به قبل فقط می خورند ، می پوشند و بهداشت بهتری را سپری میکنند.درگیر شدن انسان مدرن با دوجنگ جهانی ، بحران های اقصادی ناشی از تنش های سرمایه داری ، ریتم تند زندگی ، شرایط اقتصادی ناشی از سیستم سرمایه داری حاکم بر جوامع صنعتی که عاملی برای از هم پاشیده شدن خانواده ها و روابط عاطفی بین انسان ها و تغییر ارزش های انسانی و معیارهای آن از معنویت به مادی گرایی منجر شده است ، خستگی ، بدبینی ، وازدگی ، رخوت و عصیان علیه وضعیت حال را رشد میدهند که جز اولین عکس العمل های شخصیت های مدرن میباشد.پناه بردن به درون خویش و تنیدن تارو پود تنهایی و در انزوا بودن اولین محرک های تولید و تکثیر خیالات و اوهام و توهمات انسانی شکل میدهد.بنابراین مردمان مدرن محصولی می شوند از محیط خویش و تغییر زبان ارتباطات از دلایل فاصله گرفتن آدمی از یکدیگر است.هملت ها ، اتلوها ، مکبث ها و رستم ها در کهن الگوها به گودو ها ، پدر ها ، مستخدم های ماشینی ، آوازه خوانان طاس ها و.....مبدل میگردند.چنانکه گئورگ براندس وظیفه ادبیات مدرن را مطرح کردن مشکلات میداند.فرآیند احاطه محیط بر شخصیت ها ، استحاله ای را نشانه میگیرد که قرائت های شخصی گسترش می یابد و اضطراب و ترس درونی آحاد جامعه را متوجه خود می سازد.
یکی از مشکلاتی که در زندگی زناشویی امروزه بیش از پیش دیده می شود، سوءظن به همسر است. شک و تردید به همسر ممکن است با چک کردن پیامک ها، جیب، کیف و گوش دادن به مکالمات تلفنی یا حتی سرک کشیدن به محل کار او باشد و به تدریج زندگی ای که با عشق و علاقه شروع شده است به یک ارتباط مخرب تبدیل می شود که گاهی با طلاق و جدایی خاتمه می یابد.... پنهان کاری، پرده پوشی و کتمان یا دروغ ، ذهن خوانی ، پیش داوری ها ، عدم اعتماد از علائم باروری شک میباشد.گروه تئاتر ردپا در ادامه فعالیت نمایشی خود بنا را برآن دانست که با توجه به معضلات و مشکلات موجود در روابط انسانها ، روی برگرداندن از آسمان به زمین و همچنین درونمایه های عمیق نمایش نامه پدر ، خوانش این اثر را با نگرشی تازه به محیط پیرامونی خویش نمایشنامه خوانی کند.بنابراین تمام علاقه مندان را به دیدن این اثر دعوت میکند.