به گزارش تیوال به نقل از ایران تئاتر
شناسه مطلب: 65314
ایران تئاتر - علی اکبر عبدالعلی زاده : اسطورهها هر تمدنی در نگاه عامه شخصیتها و نهادههای سرگرمکنندهای به نظر میرسند که مخلوق ذهن بشری ساکن در جغرافیای آن فرهنگ است.
اسطورهها هر تمدنی در نگاه عامه شخصیتها و نهادههای سرگرمکنندهای به نظر میرسند که مخلوق ذهن بشری ساکن در جغرافیای آن فرهنگ است؛ اما این روزها اسطوره شناسان بر این باورند که اسطورهها مخلوق جهانبینی یک تمدن هستند که در اعصار گوناگون تکاملیافتهاند و از گذشته دور تا به امروز شاخصههای انسانی آن تمدن را به خود حمل میکنند. به زبان ساده امروز میتوان با رمزگشایی اسطورههای هر تمدنی ساحت ناپیدای شاخصههای فراگیر یک جامعه را عیان کرد.
اجرای نمایش «پری باد» به کارگردانی امید اسدی در این روزها بهانهای است برای پرداختن به اهمیت و کاربردی اسطوره در زندگی امروزیمان.
آنچه ایرانزمین بهعنوان یک کهن تمدن بشری ، فراوان در اختیار دارد بانکهای بیشمار دادههای هزارهای در قالب اسطورههایی است که لابهلای برگهای منابع ادبی و تاریخی همچنان به حیات خود ادامه میدهند. اسطوره هایی منحصر به فرد که با تمدن های رقیب تفاوت ذاتی و در عین حال با تمدن های همجوار و همسو اشتراکات جدی دارند.
ایرانیان بهعنوان تنها تمدنی شناخته میشوند که بیواسطه ترجمه میتوانند آثار ادبی قرون گذشته خود را بخوانند. از طرفی ما ایرانیان مردمانی هستیم که با شعر آمیخته و آموختهایم و این صنعت ادبی در خون مان جاری است و برایش اعتباری قدسی قائلیم.
با این ظرفیت بالای ادراک شعر و با توجه به منابع بیشمار اسطورهای و پندآموزمان در قالب نظم ،بیسلیقگی است اگر از این موهبت در خلق آثار هنری بهره نبریم.
آنچنانکه گفته شد داستانهای اساطیری نمادی از زندگی انسانهاست و خواندن و دانستن هرکدام از آنها میتواند جنبهای از زندگی بشر را بهویژه در ابعاد فردی اجتماعی او به ما نشان دهد. شناخت و مطالعه در باب داستانهای کهن برای درک و فهم زندگی امروزیمان لازم است.
روانشناسان بسیاری بر اهمیت شناخت اسطورهها برای شناخت ویژگیها و ضعفهای روحی انسان تأکید کرهاند و افرادی نظیر فروید و یا یونگ در بررسی ریشههای روانشناسی رفتار انسان ناچار به استفاده از تاریخ زندگی بشر و داستانهای کهن اساطیری شدهاند.
فروید با طرح «عقده ادیپ» و یا «یونگ» با توسل بهاصطلاح «کهنالگوها» و خاطراتی که در ذهن آدمی از وقایع گذشته که ریشه در دوران اساطیری بشر دارد سعی در بررسی رفتار انسان کردهاند.
این ویژگی را میتوان در اغلب آثار شعرای ایرانی جستجو کرد و در این میان شاهنامه «فردوسی» حتی برای عامه مردم در موضوع مثالزدنی است.
نقش اسطورهها در حفظ هویت یک تمدن بشری در جهان و نگهبانی از میراثهای فرهنگی هر کشور قابلتوجه است. رقبای فرهنگی ایران از این فرصت بیمثال بهرهها بردهاند و اسطورههای شاخص خود را در طول تاریخ به آثار نمایشی ماندگار تبدیل کردهاند و از این رهگذر مخاطب خود را با نوعی آموزش هنگام تفنن به خودشناسی آموختهاند. این جریان به نحوی پرقدرت انجامشده که حتی این اسطورهها در کشور ما نیز از اعتبار نمایشی بیشتری نسبت به اسطورههای وطنی برخوردارند.
امروز بر صاحبنظران فرهنگی پوشیده نیست که اسطوره در زندگی انسان مدرن نقش بسیار فعالی دارد اما نه ازنظر اعتقادی بلکه ازنظر تأثیراتی که در ادبیات و هنر برجای گذاشته است.
اکثر قدمای ما نیز برای انتقال مفاهیم جهانبینی ایرانی از اسطوره بهره بردهاند. اسطوره سیمرغ از آن جمله است. پرندهای اساطیری که شیخ عطار از آن شاهکار آفریده است. همچنین «عقل سرخ» سهروردی بر مبنای اسطوره بناشده است و الخ
گرچه آثار اسطوره در نقاشی، شعر و ادبیات امروز ما تأثیر داشته است اما این رنگ مایه بسیار نسبت به عظمت منابع موجود ازنظر کمی بسیار کممایه است. دلیل این نقص شاید انقطاع انتقال فرهنگی در صدساله اخبار عمر کوتاه اسطورهشناسی مدرن در ایران باشد.
آنچنانکه میدانیم اسطوره در فرهنگعامه و سنتهای اصیل و دینی و ملی ما تأثیر داشته و اثر خود را بر روی ادبیات و فرهنگمان گذاشته است. بر این اساس دور از انتظار نیست که امروز هم اسطوره بر خلق ادبیات و هنر نقش داشته باشد و برای فضای نمایشی ایران جریانی اولویتدار باشد.
از طرفی بر اساس تجربیات دنیای امروز اگر نمایشنامهنویسان ما از ادبیات کهن و اسطورهای ایرانی استفاده کنند، مسلماً آثارشان مخاطب جهانی پیدا خواهد کرد. درحالیکه متأسفانه استفاده از مضامین غربی بهعنوان امکان اعتباربخشی هنری طی دههای یادمان باشد با تفسیر اسطوره در زندگی هنری و ادبیمان برخلاف دیگر جوامع هنوز زنده است اما نسبت به این ظرفیت بیتوجهایم.
غمانگیز است که امروز نوجوانان سرزمین ما زئوس، تروآ و ... را که از اساطیر یونانی هستند میشناسند، ولی میترا، خدای باران یا ایزد مهر را که از اساطیر ایرانی هستند نمیشناسند. دلیل روشن است؛ بیشک جامعه هنری کشورمان درزمینهٔ معرفی اسطورههای ارزشمندمان کمکاری کرده است و در مقابل رقبا با آثار سینمایی، پویانمایی در خانههای ما ردپایی پررنگ بهجای گذاشتهاند.
کارشناسان حوزه فرهنگ یکی از فایدههای اسطوره را شناخت ویژگیهای اعتقادی، رفتاری و فکری و درمجموع خودشناسی میدانند. آنها معتقد اگر ما این ویژگیها را نشناسیم نمیتوانیم تحلیل روانکاوانهای از خود داشته باشیم و در این فقدان نسل جدید ما دنبالهرو جریان روزبه غرب روی میآورد.
در آثار ادبی و هنری معاصر ما از اسطورههای ایرانی استفادههای مطلوبی شده و در سال های اخیر در حوزه پژوهش تاریخ و ادبیات به این موضوع توجه بیشتری شده است. شاید رجوع به آثار محمد محمدعلی، ژاله آموزگار، فریدون جنیدی، مهدی رجبی ودیگر اساتید اسطوره شناس ، تاریخ پژوه و زبان شناس برای نمایشنامهنویسان و کارگردانان بسیار الهامبخش باشد.
طرح بسیاری از مضامین و کلید واژه های اصلی فرهنگ ایرانی همچون آزادگی، حق طلبی، مشورت پذیری، گذشت، فداکاری و... در قالب آثار نمایشی می تواند جامعه امروزمان را از بسیاری تنش ها و تناقض ها نجات دهد. انتقال این مفاهیم درلفافه داستان های اساطیری بسیار نتیجه بخش خواهد بود. حال اگر هنرمند ایرانی مجهزبه دانش کافی باشد می تواند همین عناصر را با خلق شخصیت های امروزی مبتنی بر ساختار اسطوره ها به نهایت کمال برساند.
اگر نمایشنامهنویس ایرانی بداند چه بسیار تحقیقات کارشناسی در مورد این عرصه در حوزه ادبیات شده است بیدغدغه و گرفتاری به خلق آثار نمایشی پرمخاطب و ماندگار بپردازد، البته این مسیر مرد راه میخواهد که رهروی آن باید جانسخت و همت بالا داشته باشد.