موسیقی مجلسی نمایشنامه ای تک پرده ای که آرتور کوپیت آنرا در سال ۱۹۶۲ نوشت.زمان نمایشنامه درسال ۱۹۸۳ و مکان آن تیمارستان است.نمایشنامه درباره هشت زن است که در بیمارستان روانی بستری شده اند.زن های این نمایش همگی خود را همچون زنان سرشناس تاریخ می انگارند.( ژاندارک ، گرترود استین ، سوزان آنتونی ، ملکه ایزابلا ، کنستانز موزارت ، پیرال وایت ، امیلیا ارهارت ، اسا جانسون ) هشت زن دور هم جمع شده اند ، چون تصمیم گرفتند تا از حمله ائی که به باور آنها قرار است بزودی از سوی مردها صورت گیرد ، جلوگیری کنند.تنها یک زن در این میان واقعی است که......
روبروی آئینه بایست، نقابت را بردار
در این دنیایی که تنها نظاره گری و حرکت می کنی به این سوی و آن سوی . می ایستی و نظاره می کنی و باز می روی به جلو ، به بن بست می رسی و ... باز بر می گردی . در اندیشه چه هستی ؟ آیا باید راهی ساخت یا راهی را سد کرد؟ آیا در این زمانه می توان با هم بود و یک جمع را ساخت و یا نا گزیریم که از هم نوع خود هم ذات خویش رد شویم؟ هی تو ، خود تو به کجا می روی چنین شتابان؟ روبروی آئینه بایست خود را نظاره کن ، بی ماسک و بی نقاب و بی هیچ یک از آلایش های عصر پیچیده امروز ، به چهره بی نقاب دقیق شو . ببین آیا تو هم مثل او هستی؟ اویی که زیر پا گذاشتی اش و تار و پود وجود و روح خسته اش ، روانش را مجروح ساختی؟ روبروی آئینه درنگ کن ، متوقف شو از هر آنچه درگیرت ساخته ، لحظه ای درنگ ، چهره به چهره خویش ، پایان همه این سرگردانی و سرگشتگی ها اینجاست ، خود تو . تو هم اویی ... آری تو هم اویی ، و آنکه کشتی اش خود تو بودی ، آری آن که کشتی اش خود تو هستی
درباره نمایش
موسیقی مجلسی