تئاتر میتواند در حالتهای مختلفی تولید و اجرا شود. این روزها خیلی از تئاترها اسیر هیجانهای کاذبی شدهاند که گاهی حتی نمیتوانند نیمساعت هم تماشاگر را در سالن نگه دارند. اما نمایش سه ساعته «مفیستو» بخاطر ریتم خوب اجرا و ارتباطی که با مخاطب میگیرد او را به خوبی درگیر اثر میکند. این نمایش از چند جهت برای من قابل احترام است؛ یکی نگاه آقای دلخواه به نمایش و نمایشنامه آرین منوشکین که بسیار اندیشهمحور با آن برخورد کرده است، دکتر درک درستی از نمایش دارد و ارتباط خوبی با مخاطب میگیرد و مخاطب در هر شرایطی به اندیشهای که در پاتکس کار است رجوع داده می شود. نکته دیگر کار با گروه بزرگی از دانشجویان جوان است که ترکیب نهایی گروه، یعنی چند بازیگر حرفه ای با بازیگران جوان و مبتدی، ترکیبی یکسان و قابل باور است و این بازی و اجرای یکدست نتیجه هنر آقای دلخواه است. همچنین کارگردان اثر نمایشنامهای را انتخاب کرده که جزو آثاری است که تفکری سیاسی پشت آن قرار دارد. تفکر سیاسی نه به معنای درود و مرگ، بلکه تفکری که جامعه، انسان و دستگاههای سیاسی را به چالش میکشد و در آن انسانگرایی اهمیت بالایی دارد.
همچنین فضاسازی خوب «مفیستو» بسیار قابل دفاع است و با اجرای این کار ما شاهد معرفی چند چهره جوان به تئاتر کشور هستیم. آقای مسعود دلخواه جزو آن دسته کسانی است که تئاتر را به درستی میشناسد و من همیشه از تماشای کارهای او لذت بردهام و با خیال راحت وارد سالن نمایشهای او شدهام.
گروه آقای دلخواه آنقدر با شوق کار کرده است که همین شوق را به مخاطب منتقل می کند. سالهاست کاری که آقای دلخواه با هنرجویان و دانشجویان در این اثر کرده، فراموش شده است و بیش از ده سال بود که من چنین جریانی را ندیده بودم. فعالیت دانشجویی مبتنی بر رابطه استاد با دانشجوهاست و همه دانشگاههای ما باید این جریانی را که آقای دلخواه به را ه انداخته است، ادامه دهند. مگر یک دانشجو چه زمانی میتواند کار عملی درست و کامل ارائه دهد؟
متأسفانه اکثر فعالیتهای دانشگاهی تئاتری ما سیستماتیک نیستند. مفیستو میتواند الگویی برای کار سیستماتیک باشد؛ این نمایش مراحل تولید و اجرایش را به درستی طی کرده است، فراخوان داده و گروهی با شوق آمدهاند، گزینش شدهاند و تمرین سخت و طاقتفرسایی را پشت گذاشتهاند و نهایتاً به این اجرای نهایی رسیدهاند، امیدوارم چنین جریانهایی ادامه یابند.