هاینر گُبِلز، کارگردان و تئاترشناس آلمانی در کتاب خود تحت عنوانِ «زیباییشناسیِ امور پنهان» به طبقهبندی عناصر و تمهیدات صحنهای که در یک اجرای تئاتری از منظر بصری غایب هستند، میپردازد. امور غایبی که اگرچه از دیدِ تماشاگر پنهان هستند، اما در صحنه حضور دارند. این امور میتوانند شامل موضوع، داستان، کنش و تمهیدات صحنهای همچون نور یا دکور باشند. یا فضایی بیرونی که توسط بازیگر دیده شده و از طریق توصیف برای تماشاگر بازسازی میشود. و یا میتوانند فضایی میانی باشند که در بین فضاهای مختلف اجرا (مثلاً پشتِ در یا پنجره) موجب تولید احساسات، تخیلات و عکسالعمل در تماشاگر شوند. از دیگر امور پنهانِ موجود در طبقهبندی گُبِلز، اعمال یا اتفاقاتی است که تماشاگر انتظار وقوع آنها را دارد، اما در صحنه اتفاق نمیافتند و یا موقعیتهای صحنهای که بازیگر با قرار گرفتن در آن از لحاظ فیزیکی و بصری از دید تماشاگر پنهان است، اما همچنان حضور حسی و تأثیرِ روانی او در صحنه باقی میماند.
با این مقدمه و تعریفِ گُبِلز از «امور پنهان در اجرا» از یک سو، و تمرکز بر تقسیمبندی «سیستمهای نشانهایِ» اریکا فیشر لیشته، تئاترشناسِ برجستهِ آلمانی در حوزه مطالعات اجرا از سوی دیگر، در ادامه به بررسی و تحلیلِ نمایش ِ«مدرسه تربیت» نوشته عباس جمالی و به کارگردانی ریحانه رنجبر خواهم پرداخت. نمونهای که در آن به بازسازی امورِ پنهان چه در متن و چه در اجرا اهمیت ویژهای داده شده است.
طراحی صحنه را شاید بتوان در این نمایش به عنوان محسوسترین عنصر در خلق امور پنهان در نظر گرفت. استفاده از کرکرههای پنجره و شیوه چیدمان آنها در صحنه، تماشاگر را در موقعیتی قرار میدهد که گویی از فضای بیرونی (پشت پنجره) نظارهگرِ فضای داخلی است. کرکرهها به عنوان بخشی از دکور به خلق یک فضای میانیِ پویا (بین تماشاگر و صحنه) کمک کرده و بر اساس تقسیمبندی «سیستمهای نشانهای» لیشته از نشانههای بصری محسوب میشوند که آگاهانه جهت خلق امور پنهان در این اجرا به کار گرفته شدهاند. برای مثال شیدا (با بازیِ صدف آبباز)، دختر نوجوانی که از کیف او ماریجوانا پیدا شده و برای پارهای توضیحات به دفتر مدیر مدرسه خوانده شده است، هنگام ورود به اتاق بر روی صندلیای مینشیند که در پشت کرکره پنهان است. این میزانسن و قرار دادن شخصیت داستان در موقعیتی پنهان از دیدِ تماشاگر، منجر به خلق فضایی روانی شده که به واسطه آن تماشاگر میتواند در تجربه حسیِ شیدا به تخیل روی آورد. از دیگر عناصر صحنهای که در فضاسازی کلیِ متن، یعنی فضاسازی محیط مدرسه، به خوبی از آن استفاده شده، تمهیدات صوتی است. به این معنا که کارگردان برای القای فضا و محیط مدرسه بیشتر از نشانههای صوتی، همچون صدای زنگ مدرسه و صدای دانشآموزان در راهرو و حیاط، بهره برده است تا نشانههای بصری در قالب دکور. علاوه بر به کارگیری این اصوات، با بالا بردن صدای محیط، کارگردان در غالب نشانههایی که لیشته در تقسیمبندی خود آنها را «نشانههای فرازبانی» مینامد، در بخشهایی شنیدهشدنِ دیالوگها برای تماشاگر را ناممکن کرده تا بدینسان از طریق اجرا موفق به بازتولید امور پنهان در روایت شود. به منظور اختلال آگاهانه در دیالوگ، علاوه بر نشانههای صوتی و فرازبانی، کارگردان از کنشهایی مشخص، که شاید بتوان آنها را در سیستمهای نشانهای جزء «نشانههای ژستیک» طبقهبندی کرد، نیز بهره برده است. برای نمونه میتوان به کنش «خوردن» و همزمان صحبت کردنِ شیدا با دهان پر اشاره نمود، به گونهای که دیالوگهای او غالباً برای تماشاگر قابل فهم نیستند. «مدرسه تربیت» نمایشی است متنمحور که علاوه بر تلاش کارگردان و ایدههای اجرایی او در خلق امور پنهان، متن نیز در پرداخت شخصیتها و روابط میان آنها از همین ایده پیروی میکند. برای نمونه میتوان به رابطه پدر-دختری میان شیدا و رئیس هیئت مدیره مدرسه با بازیِ عباس جمالی یا رابطه میان او (پدر) با معلم مدرسه که خود حکم اخراجش را در هیئت مدیره امضا کرده، اشاره نمود. متن به گونهای نوشته و پرداخته شده است که تماشاگر یا قدم به قدم متوجه این ارتباطات میشود و یا بسیاری از جزئیاتِ روابط برای او پنهان باقی می مانند. اما بازیگری و هدایت درست بازیگران را باید از نقاط کلیدیِ موفقیت این نمایش دانست. بازیهای درخشان و به اندازه در این نمایش، بویژه بازیِ عباس جمالی، ناشی از هدایتی است که تمرکز خود را بر مینیمال بودن هرچه بیشترِ کنشها و واکنشها گذاشته است. روندی کنترلشده که به هیچ وجه اختلالی در طبیعی و روان بودن بازیها ایجاد نمیکند. به این معنا که بازیگران در غالب اوقات بر بدن، احساسات و انرژی خود در صحنه کنترل کامل داشته و آن را به درستترین شکل ممکن ارائه میدهند. البته بازیگران در مواردی، بویژه در بازی با آکسسورها کمی دچار نقصان میشوند و در روند طبیعی بازی آنها هر از گاهی اختلالی جزئی حاصل شده، اما این نقصها و اختلالهای گذرا کیفیت کلی اجرا را تحت الشعاع خود قرار نمیدهند. نمایش «مدرسه تربیت» که از اردیبهشت ماه در سالن انتظامی بر روی صحنه است در عین سادگی و مینیمال بودن در متن، کارگردانی، طراحی صحنه و بازیگری، اجرایی نسبتاً درخورِ توجه و باکیفیت است که تماشای آن را میتوان به علاقهمندان تئاتر توصیه کرد.