ابراهیم پشت کوهی نوشت: شاید ایده اولیه « مکبث زار » در پاسخ به این دغدغه ذهنیام شکل گرفت که؛ چرا نمایشهای ایرانی که تاکنون از آثار شکسپیر روی صحنه رفتهاند، رنگ ایرانی به خود نگرفتهاند و هرگز با هویت سرزمینمان و زیستبوم شرقی پرداخت نشدهاند؟
در مکبث حضور جادو نقش بسیار دراماتیکی دارد.
از طرف دیگر «زار» در جنوب ایران، آیینی است که با جادو و رازگونگی گره خورده است.
از آنجا که بخش اعظمی از زیست خویش را در مجاورت «مجالس زار» سر کردهام،
این آیین را فرصت و بستر مناسبی جهتِ تطبیق و تلفیق با شاهکارهای شکسپیر میدانستم.
از بین آثار شکسپیر از همه بیشتر مکبث، به دلیل افراط در جاهطلبی و نقد قدرت بیش از دیگر آثارش برایم از اهمیت برخوردار بود.
پس نتیجه این شد؛فضای نمایش را از اسکاتلند به هرمز و جدال بر سر پادشاهی را به بابایِ بزرگِ زار شدن، تبدیل کردم!
ابراهیم پشت کوهی در ادامه نوشت :
از آنجایی که خود زادگاهم جنوب کشور است، شناخت دقیقی از مناسبات « اهل هوا » از دیرباز با من بود تا جایی که در اجرای اولیه «مکبث زار» بازیگر و نوازنده هایی از خانواده « اهل هوا » در اثر حضور داشتند.
شاید گزافه نباشد اگر بگویم؛ مهندسی دقیقی در ساختار اثر شکل گرفت و این به مثابه کیک از تنور درآمده بود. اما برای عیشِ تمام و کمالمان، خامهی روی کیک را کم داشتیم.
و کار آنجا کامل شد که؛«آیینهای نمایشی شرقی» چون کاتاکالی(تئاتر سنتی هند)، کابوکی(تئاتر سنتی ژاپن)، بوتو(رقص-تئاتر مدرن ژاپن) خامه روی کیک شد
و نمایش سنتی ایتالیا «کمدیادلارته» نیز گیلاس روی خامه!
حتما لازم نیست که تاکید کنم در مسیر تولید چنین اثری چه میزان وقت صرف پژوهش و تحقیق شد تا آنچه پیش روی شماست،
آنچنان زنگارها را صیقل زده باشد تا حاصل چونان آینه یکدست و بیغش پدید آید.
علاوه بر فرم که به نظریه «بیومکانیک میرهولد» یا مبتنی بر حرکات بدن بازیگران، ارجاع دارد در محتوا و متن هم نوآوریهایی ایجاد کردم که مهمترین آن اضافه شدن دو شخصیت به نام « هوا » خدمتکار مکبث و « دلکنک » ندیمه لیدی مکبث بود.
می خواستم بگویم اگر پرده قصر و قلعه مکبث را کنار بزنیم پشت دالانهای تاریک تاریخ، مردمان فرودستی زندگی میکردند که زندگی آنها برای درامنویسان کهن ارزش و منزلتی نداشت.
در حالی که در روایت من از مکبث، مردم فرودست از اهمیت برخوردارند تا جایی که نمایش از زاویه دید همین طیف به مخاطب عرضه میشود که چگونه؛
خون، خواب و ماه ریخته می شود.
مخلص کلام چنانچه بخواهم از این اثر مختصات مشخصی ارائه کنم باید به آنچه تاکنون عنوان کردم؛
فضای خالی و بدون دکور، حصیرهای بافته شده سنتی هرمزگان، پارچهی قرمز بزرگ و موسیقی تلفیقی خاصهی جنوب ایران،
ژاپن، آفریقا، نقاب و لباسهای پستمدرن و گروهی از بازیگران درجه یک و عاشق را اضافه کنم، حاصل جمع آن مساویست با: مکبث زار