نگاه نو به نمایشنامههای برجسته کلاسیک و ارائه متن و اجرایی اندیشمندانه و خلاقانه، که بخشی از آن عملأ برآیند بازخوردی تر کردن داده ها و داشته های نمایشامه اصلی و بخشی هم به کمک انضمامی کردن محتوای اجرا با شرایط جامعه انجام می شود، معمولأ عامل مهم و مؤثری است برای آن که اجرای نمایشی با شاکله و ساختاری امروزی شکل بگیرد و اجرایش هم همانند یک ضروت و الزام هنری و اجتماعی جلوه نماید، طوری که حتا در مواردی تئاتر ایران را یک گام به جلو ببرد.
نمایش ”فریز مکبث فریز” به نویسندگی “شهرام احمدزاده” و طراحی و کارگردانی ” آرش دادگر” که هم اکنون در سالن “سمندریان” از مجموعه سالن های ایرانشهر (خانه هنرمندان) اجرا می شود، در رابطه با موارد فوق اجرایی شاخص و بارز است. این نمایش با دیالوگ ”پیش نیاز” معین و زیبایی آغاز می شود: ”آدم ها با رؤیا زندگی می کنند”؛ این دیالوگ یک سویه را خود ” آرش دادگر” به عنوان بازیگر در جلو صحنه خطاب به تماشاگران بیان می کند و تأثیر آن چنان است که تماشاگران بلافاصله خود را برای دیدن اجرای متفاوتی از نمایشنامه ” مکبث” اثر ” ویلیام شکسپیر” که توسط ” شهرام احمد زاده” نوشته شده، آماده میکنند: اثری که طراحی و اقتباس اولیه اش خلاقیت ذهن”شهرام احمدزاده” را هم آشکار می کند.
حوادث نمایشنامه اصلی در این مکبث از تقدم و تاخر اولیه به در آمده اند و تحت الشعاع نگاه و اجرای جدید به شیوه خلاقانهای و به کمک روایتهای ” پس و پیش انتخابی” شکل میگیرند و البته از لباس و چهرهپردازی، دکور و تاریخنگاری ضمنی اثر اولیه خبری نیست: بازیگران لباسهای امروزی به تن دارند و با چهرههای بدون روتوش یا تغییر وارد نمایش شدهاند؛ این ترفند به تناسب آن که خود محتوای متن هم درقالب “تحلیل و نمایش” ارائه شده، در نظر گرفته شده است: پس تماشاگران هنگام تماشای این نمایش با تحلیل حوادث و مخصوصا تحلیل شخصیت ”مکبث ” هم از زبان بازیگران دیگر، روبه رو هستند؛ باید یادآور شد در کنار این تحلیل ها و انتقادهای خود پرسوناژها، یک تحلیل اجتماعی ضمنی هم وجود دارد که به طور همزمان نمایش را با حوادث اجتماعی زمان اجرای آن پیوند زده است و در نتیجه،اجرا را کاملأ تاویل دار، نشانهای و نشانهمند کرده است.
نمایش برجستگیها و ویژگیهای دیگری نیز دارد ؛ از جمله آن که افزون بر “فلش بک های” مربوط به حوادث و محتوای اثر، از ” فلش فورواردها ” هم استفاده شده است: کارگردان، یعنی”آرش دادگر” با بهره گیری از حرکت جمعی بازیگران به صورت “حرکت آهسته به عقب” (اسلوموشن)،
آن را به ” فلش بک” تبدیل می کند؛ این میزانسن و حرکت تأویل دار، از زیبائی و جذابیت دراماتیکی ویژه ای برخوردار است و کاربرد آن اساسا سینمایی است.
سوارکار سیاهپوشی که یک بازیگر نقش آن را ایفا می کند، در دایره محیطی و بسته صحنه می تازد و راهی برای حصول به رهایی ندارد: او در دایره بسته، محتوم و جابرانه سرنوشت می ماند؛ این سوار سیاهپوش تمثیلی از وضعیت مردمان پیرامون مکبث و حتا پرتره متحرک و تلویحی آشکاری از وضعیت تنگنایی خود مکبث است.
زبان اجرا، زبان نمایش و دراماتیزه کردن محتوا، مفاهیم و وضعیت است: پارچه ای قرمز روی ” لیدی مکبث” فرو میافتد که به مثابه مرگ اوست. مکبث، درمانده و ناتوان در “جدالی درونی” با روح و روان خویش و در “جدالی بیرونی” با آنچه که جابرانه در قالب سرنوشتی از پیش تعیین شده بر او تحمیل شده به طور همزمان درمانده، ناتوان و نیز طاغی و عصیانگر است.
از ترفند هنرمندانه ” ایستایی نسبتا مدتدار گروه معینی از بازیگران و حرکت همزمان بازیگران دیگر صحنه به طور همزمان” نیز استفاده شده که تأثیر روی “بخش حرکت دار” را مضاعف نموده است.
در اجرا هردو “نور معمولی و نور موضعی” کارکرد وکاربرد پیدا کرده اند. میزانسن های محدود یک یا دو نفره بازیگران و نیز میزانسن های گروهی آنان همگی به رغم زیاد بودن بازیگران و شلوغی صحنه، هوشمندانه و هنرمندانه انتخاب، شکل دهی و میزان دهی شده اند ، طوری که عملأ در این نمایش خاص تأکید روی طراحی صحنه را هم به اثبات رسانده اند.
بازی های درخشان، هنرمندانه و به یادماندنی “حسام منظور”، “عبدالرضا نصاری”، “صدف استهبدی”، “یعقوب صباحی”، “فرید قبادی” و…بقیه بازیگران که به علت نبودن بروشور نمی توان به آن ها اشاره نمود، مایه زیبائی و شکوه صحنه نمایش شدهاند.
نمایش صرفأ نشان دهنده موقعیت و سرنوشت پرسوناژها نیست، بلکه شامل تأویل و تفسیر همزمان موجودیتشان و شرایط اجتماعی و سیاسی دوران زندگی آنان نیز هست ؛ کلیت اجرا قرینه و اساسأ تمثیل فراگیر و عینیت داری هم از وضعیت جامعه و داعیه های حاکمان و حکومت مداری آنان رابه نمایش می گذارد: همین ها اجرا را تأویل زا و واجد داده های زیبای شناختی هنرمندانه ای نیزکرده است، که ریشه در ابتکار نویسنده، توانمندی بازیگران و خلاقیت انکارناپذیر ” آرش دادگر” دارد.
در کنار همه زیبائی های این اجرا باید به عنوان نامناسب نمایش (فریز مکبث فریز) اشاره نمود که بیرون از سالن پرسوناژ مکبث را “هجو شده” معرفی می کند: این عنوان با محتوا و حتا با ژانر نمایش هیچ تناسبی ندارد و بیشتر مناسب اجرای” یک هجویه یا کمدی” است. مضافأ این که درجاهایی به تناسب شیوه بدیع و ابتکاری اجرا می شد با تاباندن باریکه ای نور قرمز بربدن “مکبث”، موقعیت و کاراکتر او را تأویل دارتر و دراماتیک تر نمود.
با صرف نظر از این کاستی اندک، در کل باید گفت نمایش ” فریزمکبث فریز”به کارگردانی هنرمندانه و خلاقانه ” آرش دادگر”به سبب داشته های ساختاری ومحتوائی زیبا،دراماتیک و جسورانه اش جزو ” تئاتر آوانگارد” محسوب می شود و عملأ به کالبد تئاتر سرد و نیمه جان فعلی ایران، جان دوباره ای بخشیده است.