نقد و بررسی نمایش «ایستگاه ابری» نوشته و کار علیرضا کلاهچیان در نشست دوشنبه های نقد تئاتر با حضور رسول نظرزاده و رضا آشفته و عوامل این اجرا در دوشنبه ۱۱ دی ماه در محل پلاتوی اجرای تئاترشهر برگزار شد.
علیرضا کلاهچیان، نویسنده و کارگردان در ابتدای جلسه با اشاره به اینکه برای نخستین بار نمایشنامه را در سال ۷۹ نوشته و در برگزیده نمایشنامه های دانشجویی نیز چاپ شده است، گفت: ما همان زمان یک اجرای دانشجویی از متن داشتیم که الکن بود برای همین همواره فکر می کردم که باید این متن را در یک شرایط بهتر اجرایش کنیم که اجرای فعلی پیش آمد و البته تغییرات کوچکی در متن داده ام اما همچنان کلیتش را برای اجرا در نظر گرفته ام.
او ضمن آنکه موضوع اصلی کارش را جنگ دانست، گفت: من تحت تاثیر کتاب اوریانا فالوچی به نام "زندگی، جنگ و دیگر هیچ" هستم و همچنین زندگی سنت دو اگزوپری، نویسنده و خلبان پست فرانسه را مد نظر قرار داده ام که در جنگ جهانی دوم کشته می شود و البته به کتاب پرواز شبانه اش که ربطی هم به جنگ ندارد نظر داشته ام و همچنین متنهای دیگری که نخواسته ام از آنها اقتباسی را انجام دهم اما تحت تاثیرشان بوده ام.
رسول نظرزاده، منتقد و پژوهشگر نیز که بار اول این اجرا را در زمان دانشجویی در دانشگاه هنرهای زیبا دیده است، گفت: آن زمان فکر می کردم این اجرا تحت تاثیر خواندهها و آموزش هایی است که کارگردان در دانشگاه دیده وهنوز دارد آزمون و خطا می کند بنابراین شکل ابزورد خام اجرا را هم در ادامه ی یک تجربه می دیدم. ابزوردی که در آن تاثیر بکت، یونسکو ، کامو و ...به چشم می خورد. فضایی بی زمان و مکان و گفتگوهایی که بیشتر به نشخوار حرف ها و کنش ها می مانست. اکنون پس از ۱۵ یا ۱۶ سال و با اجرای دوباره آن– از آنجایی که دریافت هر اجرا، بسته به زمان و مکان اجرای آن، تعبیرهای تازه ایجاد می کند- با توجه به اتفاقاتی که در خاورمیانه رخ داده است توقع بازخوانی و بازنویسی و تازگی دراجرا می رفت که این رخ نداده است.
او افزود: نمایش های ابزورد ایرانی آنهم با مضمون جنگ، وقتی می تواند در ایران به اجرایی موفق بدل شوند که با بحران ها ومسایل بومی این منطقه- خاورمیانه- ترکیب شوند و شکلی درونی پیدا کنند. ترکیبی که هیچ گاه در نمایشنامه نویسی ایرانی رخ نداد و این اجرا یا متن ها، تجربه هایی گسسته و خام باقی ماندند. در این اجرا نیز هنوز باشکلی خام و ترکیب نشده و با فاصله از ابزورد روبرو هستیم که هنوز برای کامل تر شدن راه زیادی دارد.
رضا آشفته، منتقد و نویسنده هم متن را در قیاس با با جنگ و خشونت حاکم بر خاورمیانه کمی دور از ذهن دانست و گفت: داعش وقتی مثل میوه بریدن و پوست کردن سر افرادی را که در مقابل خودش می بیند، می برد... دیگر اینکه دو نفر درباره شلیک به هواپیما و سقوط شان این گونه روایت کنند، در برابر آن همه خشونتی که در تمام جنگهای خاورمیانه می بینیم چیزی نیست... به هر روی متن در زمان دانشجویی آقای کلاهچیان نوشته شده و خواه ناخواه در این دوره هر انشجویی در آن احد تحت تاثیر مطالعاتش هست و اگر الان در این متن هم دقیق شویم او متاثر از تفکرات گزیستانسیالیست هایی چون کامو و ابزوردیست هایی چون بکت هست و متون دیگری که به شکل بینامتنیت در این متن حضور دارند.
وی افزود: البته همین که متن «ایستگاه ابری» متوجه بی پایان بودن جنگ هست، بسیار هم خوب است و در آن وجوه انسانی مانند نقل یک کلیه برای یک کودک در آن شرایط سخت می تواند موثر باشد اما نسبت به دردهای خاورمیانه احساس می شود کم می آورد.
نظرزاده در ادامه یادآور شد که «وارونه سازی» و «پارودی » از ارکان مهم این نوع تئاتر است که از تضاد و تصادم میان فضا و مکان، گفتگوها و فرم اجرایی پدید می آید. مانند نمایشنامه پیک نیک در میدان جنگ که تضاد میان رفتن به پیک نیک و رفتن به جنگ برای مبارزه ، فرمی پرتحرک و اندیشمند در اجرا پدید آورده است.
او افزود: این گونه وارونگی ها در این اجرا کمتر به چشم می خورد هر چند به شکل کمرنگ آن در دیدگاه دو شخصیت به چشم می خورد. مانند تضاد میان خلبان پستچی/ خلبان جنگی، تضاد میان رفتار عاطفی پستچی و رفتار عقلانی خلبان جنگجو، تضاد میان درون دایره بودن و بیرون دایره روی تاب قرار گرفتن...
کلاهچیان هم در این نشست تاکید کرد که هدف ما تکیه بر فانتزی است تا خود واقعیت بنابراین در آن سعی کرده ایم از تئاتر سیاسی و مستند پرهیز کنیم، بنابراین آنچه دیده ایم با تکیه بر بازی های غیر رئال است و یک وضعیتی که در آن همه چیز مینی مال شده است.
رسولزاده مهم ترین نشانه ی اجرا را دایره دانست و گفت: دو نقش پوش درون آن قرار گرفته اند که با صفحه های روزنامه و تیتر های بزرگ آن پوشیده شده اند. انگار آن دو درمیان دایره ای از وانموده های خبری گرفتار شده اند که آن دو را در خود بلعید است. ما خبر فجایع بیرون را فقط با خبرها و نامه های پراکنده ی درون این دایره متوجه می شویم. نشانه ی دیگر تلفن سیاهی است که در بیرون دایره گاه دستوراتی را به آنها می دهد.
او در ادامه گفت: وقتی حرکت نمایشی شکلی کامل تری می یافت که آن دو درون دایره به افشاگری و پوچی عملیات و دستورات و وظایف خود در بیرون پی می بردند و افکار و آموزش ها و شعارها برای کشتن آدمها را بیهوده می دیدند آنگاه اشاره به افسانه ی سیزیف در میانه اجرا که اکنون در حد اشاره باقی مانده گسترش بیشتری می یافت.
این محقق موسیقی انتخاب را نیز کارآمد ندانست و گفت: موسیقی تند و شهری که در میانه قطعه های نمایش شنیده می شود بسیار پر حجم و پر ضرب است و با فضای اجرا هماهنگ نیست در حالی که به نظر می رسد برای فضای خالی این اجرا موسیقی سرد و یا افکت های مبهم مناسب تر بود. تنها درصحنه های آخراست که موسیقی افکتیو هنگام تغییر نور به گوش می رسد.
کلاهچیان را موسیقی را یک عنصر تکرار شوند و موتیف وار در نظر گرفت که برای خود تکه های چند پاره دارد که بین صحنه ها یک نوع است و اول و آخرش به گونه ای تکرار یک چیز هست.
رسولزاده درباره بازیگری گرفت: بازی بازیگران در ذهن تماشاگرتصادم و پویایی ایجاد نمی کند هر چند بازیگران تمام توان خود را می گذارند. بیشتر دربازی آنها تیپ دلقک/ سیرک و لجبازی کودکانه در سطح دیده می شود. بازی هایی که لایه های عمیق تر و درونی اجرا را نشان نمی دهند و بیشتر به شکل بیرونی باقی می ماند.
وحید آقاپور هم در این گفت که با نظر کارگردان موافق نبوده اما به ناچار به تفاهماتی برای بازی رسیده اند، او با تاکید بر اغراق زیادی در استفاده از گریم دلقک به دنبال نوعی بازی واقع گرایانه بوده است که چندان هم سنخیتی نباید با آن داشته باشد بنابراین هنوز هم به دنبال یک شیوه بازی بوده اند که برای این شرایط بهتر خواهد بود.
مهدی حاجیان هم تاکید کرد که ما در اینجا چاره ای جز بازی های فانتزی با تکیه بر طنز نداریم که بشود تماشاگر را پای کار نشاند.
رضا آشفته نیز ضمن تایید بازیگران که با جان و دل در خدمت اجرایند بر اضافی بودن گریم سیرک و دلقک اشاره کرد و گفت: خود وضعیت پر از مسخرگی و بطالت هست دیگر نیازی به چنین نقاب و گریمی نیست و ای کاش کمی بیشتر با تاکید بر واقعیت های تلخ جنگ می شد قاعده ای برای باورمندی و شکل یافتن فانتزی ها در نظر گرفت.
رسولزاده در پایان بندی نقدش گفت: نمایش هایی با مضمون جنگ درایران آنهم به شکل ابزورد معمولا شکل اجرایی محافظه کارانه ای به خود می گیرند . به نظر می رسد هنوز برای نگاه مستقل در ابزورد ایرانی آنهم دراین نوع نگاه نیاز به فاصله گیری و زمان بیشتری داریم.
کلاهچیان خود را همراه با همان نگاه جسورانه دوران دانشجویی دانست و اگر محافظه کاریی در این اجرا هست شاید برگرفته از شخصیت نویسنده باشد. اما او با تاکید اشاره کرد که بدون هیچ ترس و سانسوری نظرش درباره جنگ و نقد قدرت هایی که بارها در دنیا جنگ برای صلح و جنایت برای صلح راه انداخته اند، گفته است.
رضا آشفته نیز طراحی صحنه مینی مالیستی کار را که به طور چکیده در استفاده از روزنامه ها در یک دایره، تلفن و رادیو که رسانه های ارتباطی اند، نشان داده است بسیار کارآمد دانست و افزود: بهترین نقد ممکن است برای آنکه این اطلاعات و ارتباطات در حال انجام هست اما با همه دانستگی های منتشر هنوز هم جنگ در حال اتفاق افتادن هست... و این ناتوانی ما در برابر کودکانی که در یمن از قحطسالی دارند رنج می برند به گونه ای این نکته را بر ما یادآور می شود که ای کاش ما هم بمیریم و این همه جنگ و بطالت و ستم تحمیلی بر مردمان جهان را مشاهده نکنیم.
دوشنبه های نقد تئاتر هر هفته یکبار با حضور منتقدان کانون ملی منتقدان تئاتر ایران و به دعوت گروههای تئاتری انجام می شود که هدف عمده اش بررسی کارهای متنوع و متفاوت است که بشود تصویر کلیای درباره تئاتر این روزها به مخاطبانش عرضه شود.