اوشان محمودی، نویسنده و کارگردان نمایش «گربه نره و روباه مکار» با بیان اینکه تئاتر اگر بهوقت و درست انجام شود، درآمدزا خواهد بود؛ گفت دلم میسوزد، وقتی میبینم آدمی که اصلاً از تولید تئاتر چیزی نمیداند، جای من که برای این هنر زحمت کشیدهام، قرار بگیرد.
نگار امیری: اوشان محمودی، نویسنده و کارگردان تئاتر فعالیت خود را بهطور رسمی از تئاتر دانشگاهی آغاز کرد. علاقه او به داستان «پینوکیو» نوشته کارلو کلودی باعث شد تا با اقتباسی از این داستان دست به خلق تجربههایی جدید با نگاهی متفاوت بزند و تاکنون دو نمایش «پینوکیو» و «ژپتو» را روی صحنه ببرد.
او این بار در تازهترین نمایش خود به نام «گربه نره و روباه مکار» با توجه به شخصیت «پینوکیو» به موضوع سودجویی و سوءاستفاده پرداخته است.
به واسطه این نمایش گفتوگویی با اوشان محمودی داشتیم که خواندن آن خالی از لطف نیست.
بگذارید گفتوگویمان را با یک پرسش تکراری شروع کنیم؛ چرا داستان «پینوکیو» را برای پرداخت نمایشی خود انتخاب کردید؟
من برای اجرای یک اثر نمایشی به این موضوع توجه میکنم که اگر این کار برای افراد غیر ایرانی و مخاطبانی که با فرهنگ ما آشنا نیستند، روی صحنه بود، چطور میتواند آنان را با خود همراه کند. بنابراین باید قصهای را انتخاب کنم که حداقل نسبت به آن شناخت عمومی وجود داشته باشد. قصه «پینوکیو» داستانی کاملاً جهانی است و شاید بیش از ۹۰ درصد آدمها با این داستان آشنا هستند. پرداختن به این نمایش به دلیل آشنایی مخاطب راحتتر بود اما از طرف دیگر از آنجا که این شاهکار نشانههای زیادی دارد که در قیاس با دیگر اقتباسها باید به آن پرداخت، کار سخت میشد. من از سال ۱۳۹۶ روی این قصه کار کردم؛ جزئیترین اتفاقات از زندگی نویسنده و مراحل نوشتن این داستان را در نظر گرفتم مواردی که در کار من نیز بسیار تأثیرگذار بود. نمایش «پینوکیو» رویکردی کاملاً رئالیستی و امروزی با پرداختن به دروغ داشت.
در نمایش «ژپتو» به کودکی کارلو کلودی نویسنده این داستان پرداختم. در واقع در آن نمایش شخصیت اصلی کارلو بود و مراحلی که از کودکی پشت سر گذاشته بود تا به داستان «پینوکیو» برسد.
نمایش «گربه نره و روباه مکار» را میتوان تکمیلکننده و شاید سهگانهای از داستان پینوکیو نامید؟
بله، برای شخص خودم این سهگانه است با اینکه به لحاظ محتوا «گربه نره و روباه مکار» نشانههای بیشتری نسبت به دو اثر قبلی دارد؛ «پینوکیو» بهعنوان اثر اول از این سهگانه قصه رئالیستی و از لحاظ متنی شباهت کمتری با داستان اصلی دارد. درواقع میتوان گفت این سه اثر هر یک با فرم و شکل مختلفی روی صحنه رفتند و هر کدام یک نگاه متفاوتی به داستان «پینوکیو» دارند.
و این بار محوریت نمایش بر پایه چه اصلی است؟
«پینوکیو» همچنان کاراکتر اصلی نمایش «گربه نره و روباه مکار» است؛ اما در این نمایش تأثیرگذاری دو شخصیت گربه نره و روباه مکار با محوریت واژه و مفهوم سوءاستفاده موردنظر قرار میگیرد. این کلمه حتی از حضور کاراکترها برای من مهمتر است.
ما اینجا شاهد پایانی متفاوت با آنچه در کارتون «پینوکیو» به تماشا نشستهایم، مواجهیم...
بله. در اصل پایانبندی نمایش به داستان «پینوکیو» و اتفاقی که برای او رخ میدهد؛ ارجاع داده خواهد شد نه آنچه ما بهعنوان مخاطب در کارتون این اثر شاهد بودیم. این نمایش برای من کاملاً روایتی مرتبط با زندگی شخصی خودم به شمار میآید. هفده کاراکتر دارد که هرکدام از آنها بخشی از من هستند. در داستان اصلی زندگی پینوکیو بعد از آدم شدن ادامه پیدا میکند و آنچه روی صحنه میبینید برگرفته از اتفاقاتی است که پس از آن برایش رخ میدهد.
و اما شیوه اجرایی متفاوتی که در طول اجرا میبینیم چقدر با آنچه از ابتدا در ذهن داشتید، مطابقت دارد؟
در شیوه اجرایی امکانات سالن برای نمایش بسیار تأثیرگذار است. ازآنجاکه ما همراه با اجرای دیگری در ساعتهای متفاوت روی صحنه هستیم؛ مجبور به حذف بخشهایی از آنچه مدنظر داشتم، شدم.
من به قاب صحنه علاقه دارم. شکوهی در این دکور هست که بستگی به نور، صحنه و... دارد. متأسفانه با توجه به امکانات سالنهای نمایشی کارگردانها از کار خود میزنند؛ و این موضوع باعث بدعادت شدن سالنها میشود. من سعی کردم بخش زیادی از آنچه را برای صحنه و نور لازم داشتم، از بیرون تهیه کنم چراکه خیلی دوست داشتم در سطح آنچه در دنیاست؛ حرکت کنم ولی امکانات سالنهای ما در آن حد و اندازه نیست. قطعا مخاطب حق دارد کار نو و خوب ببیند. او با تکنولوژی آشناست و هر روز بهترینها را در رسانهها و فضای مجازی میبیند پس نباید برایش تکرار را رقم زد. با تمام این موارد به دنبال اتفاقی جدید در اجرا بودم که خدا را شکر شکل گرفته است.
مخاطب هدف نمایش «گربه نره و روباه مکار» چه گروه سنی هستند؟ کودکان امروز هم میتوانند به تماشای این اثر نوستالژی دهه شصت بنشینند؟
من نمیتوانم بگویم کار صرفاً کودک است یا صرفاً برای بزرگسال؛ دوست داشتم زمانی که مخاطب وارد سالن میشود همه از نگاه خود کار را درک کنند و خوشبختانه این اتفاق افتاده است. انیمیشنوار با کار برخورد کردم و مخاطبان از نظر تصویر و محتوا با نمایش ارتباط برقرار کردهاند. یکی از استرسهای من مواجهه افرادی است که برای نخستین بار به تماشای تئاتر مینشینند و تلاش میکنم تجربه خوبی برایشان شکل بگیرد تا برای تماشای تئاتر مشتاق شوند.
در تبلیغات کار حدود یک سال تمرین برای رسیدن به اجرا ذکر شده است، درباره فرآیند تمرین کار بگویید. چقدر تمرین طولانی میتواند در کیفیت آثار مؤثر باشد؟
فراخوان همکاری از اسفند ۱۴۰۰ منتشر شد و بعد از مصاحبه اولیه با افراد زیادی به تعداد موردنظر برای همراهی و همکاری رسیدیم. تقریباً هفت الی هشت ماه تمرین فشرده داشتیم. البته من مخالف بازه زمانی طولانی هستم؛ اما شاید یکی از اتفاقاتی که در فرآیند تمرین تأثیر زیادی دارد؛ جریان اقتصادی ماجراست. تمرین استاندارد از نظر من تمرینی است که دو تا سه ماه هر روز در سالنی که قرار است اجرا کنید؛ انجام شود. ولی چون چنین اتفاقی رقم نمیخورد؛ مجبورم طولانی کار کنم؛ اما یک استاندارد وجود دارد؛ حداقل تمرین برای روی صحنه بردن یک اثر نمایشی آن هم در این سطح موزیکال ۲۰۰ ساعت است. بهطور مثال من اگر امکانات و بودجه برخی از دوستان را که در این زمینه فعال هستند، داشتم اکنون قطعاً اجرای متفاوتتری روی صحنه بود. این کار صفر تا صد با سرمایه خصوصی تولید شده است البته که هرچقدر زمان بگذاری نتیجهاش را خواهی داد. قطعاً اهالی تئاتر در فرآیند کوتاهمدت مقصر نیستند چراکه بحث مالی روی روند تمرین و کیفیت آثار تأثیر میگذارد.
اما با تمام این مسائل من بیشتر از توجه به بخش مالی به فکر مخاطب هستم. مخاطب حق دارد که کار خوب ببیند و امیدوارم کیفیت کارها بیشتر شود. تمام تلاش من ارائه تئاتری با کیفیت است تا به سهم خودم شرایط بهتری را برای تئاتر این جغرافیا رقم بزنم.
اما درنهایت با توجه به شرایط فعلی تئاتر و تحریمهایی که از طرف بعضی از هنرمندان و مخاطبان شکل گرفته است، چه شد که تصمیم به اجرا گرفتید؟
من مخالف تعطیل شدن تئاتر نیستم اما اساساً حذف شدن به دست خودم را به صلاح یک اتفاق و جریان نمیدانم. زمانی است که ما باید اعتراضی داشته باشیم؛ این اعتراض باید به شکل جمعی با عقلی آگاه شکل بگیرد نه وابسته به جریانی که منشأ آن معلوم نیست و عدهای به دنبال موجسواری باشند.
من اگر اکنون اجرا میروم در طول تمرینات همین نمایش و قبل از اتفاقات اخیر مورد بیمهریهای زیادی قرار گرفتم دوتا از دفاتر کاریام پلمب شد. همیشه اولین نفری که به شرایط نقد داشته است، خودم بودهام. من معتقدم ما ضعف مدیریتی داریم. مدیران ما کمتر به حمایت از هنرمندان میپردازند و پست آنها میایستد و این مشکل بخشی به این اصل برمیگردد که ما مطالبه کردن را یاد نگرفتهایم. تحریم تئاتر و حذف شدن من و امثال من باعث ورود افرادی به این فضا میشود که دیگر نمیتوان منتظر کیفیت و ارتقای این هنر باشیم. من دلم میسوزد؛ وقتی میبینم آدمی که اصلاً از تولید تئاتر چیزی نمیداند جای منی را که برای تئاتر زحمت کشیدهام؛ بگیرد.
من نمیتوانم خودم را حذف کنم. من این مدلی بلدم، بجنگم. اگر آدمها آنچه را که میخواهند مطالبه کنند؛ دیگران نمیتوانند آنها را حذف کنند. من از حس تنهایی بیزارم و فکر میکنم این موجی که راه افتاده هدفش تنهایی و شکل نگرفتن اتحاد بین آدمهاست و البته متأسفانه تا حدی موفق هم بوده است. گاهی بعضیها با برخی جملات و کلمات بازی میکنند؛ این مسئله اساساً درست نیست. درهرحال شرایط خوب نیست اما نمیتوان جلوی جریان زندگی را گرفت.
این تحریمها در تبلیغات کار تأثیرگذار بوده است؟
من در تبلیغات به روشهای سنتی اعتقاد دارم البته که فضای مجازی ویترین کار محسوب میشود اما زمانی که ما مشکل اینترنت داریم، میتوان به شکل دیگری تبلیغ کرد. بهترین نوع هم به نظرم همان تبلیغ مخاطبان است اگر من در هفتههای اول کار خوبی ارائه دهم مخاطب خودش به سالن میآید و بهترین تبلیغ، کیفیت است.
بسیاری از افراد معتقدند که تئاتر منبع درآمد نیست و به همین دلیل تعطیلی آن در روند زندگی هنرمندان تغییری ایجاد نمیکند...
من اگر جایگاه و درآمدی دارم و به طور کل هر چیزی در زندگی دارم از تئاتر است. اینکه برای زندگی از راه تئاتر درآمدی تصور نمیشود از بیدرایتی بخشهای دیگر است؛ ولی چاره چیست؟ شرایط بسیار دشوار است و ما باید زنده بمانیم. من مسئول چهل نفر هستم بهجز افرادی که غیرمستقیم از این جریان ارتزاق میکنند. اگر دوستان تئاتری عادت کردهاند که پول عدهای را بخورند و مفت کار روی صحنه ببرند، من چنین آدمی نیستم. تئاتر اگر به وقتش و درست انجام شود، درآمدزا خواهد بود و قطعاً باید تمامی عوامل آن از این درآمد بهرهمند شوند.
درهرحال من کارم را انجام میدهم و هزاران دلیل برای اجرا رفتن دارم مانند افرادی که هزاران دلیل برای اجرا نرفتن دارند و هر دو نیز قابلاحتراماند.
و سخن پایانی...
نمایش «گربه نره و روباه مکار» را بر اساس داستان پینوکیو و برای تولید به شکل یک مینیسریال برای نمایش خانگی به نگارش درآوردهام و اکنون به دنبال سرمایهگذار برای ساخت آن هستم. درواقع «گربه نره و روباه مکار» در حال حاضر آخرین تئاتر من است. بابت این اجرا از همه گروهم ممنونم و خوشحالم که یک عده بازیگر فوقالعاده و درجهیک دارم که قطعا برای حضور در سریال خانگی این اثر نیز از آنها کمک خواهم گرفت.