نگاهی به نمایش بازگشت ، با طراحی و کارگردانی شایان قناد زاده بر اساس متنی از سید عظیم موسوی ، فرهنگسرای شفق ، پاییز 1392
تعزیه را توریستی نکنیم!
همایون علی آبادی
*بازگشت
*طراح و کارگردان: شایان قنادزاده
*برداشتی ار سه مجلس سید عظیم موسوی
*بازیگران: آرین عزیزی – آیدین طهرانی – رضا هدایتی – شایان قنادزاده – امیررضا قاضی پور – مرضیه حاتم خان – نیلوفر حدیدی – امین رضا اولیا – هومن علی آبادی – سجاد حق شناس
*جای اجرا: پارک شفق
این کمترین در مواجهه با اصول و امهات و صور و اسباب شبیه خوانی و تسری و سریان آن به تئاتر معاصر و مدرن و امروزین روز ، همیشه بر این باور بوده که تعزیه پدیده ای مذهبی دراماتیک است و زمانی میتواند مقاتل برای ما مثمر ثمر و کارساز باشند که با جهت گیری و حضور و مواجهه شبیه پرداز یا کارگردان با اتفاق ها و رویدادهای جانکاه و حماسی و شکوهمند یاران و دیاران و کربلائیان فقط موزه ای و توریستی برخورد نکنیم.
کارگردانی که امروز دست نیاز به سوی بزرگترین هنر اسلامی یعنی شبیه خوانی دراز میکند ، باید در قبال حادثه کربلا و ظهر عاشورا اظهار موضع و موقع کند.
شایان قنادزاده یا دیگران ، باید در پیشگاه تاریخ با تکلم و تفهم با زبان نمایش و درام نشان دهند که اگر همزمان و هم عصر روز واقعه بودند ، شمری و یزیدی بودند یا حسینی. وگرنه این که گردشگران و آقای پیتر چلکووسکی – تعزیه شناس نامدار آمریکایی - یا آقای کری ولش – دیگر مقتل شناس آمریکایی – برای پاسداشت تعزیه غش کنند و ریسه بروند و یورتمه بگیرند و از تطابق تئاتر برتولد برشت و تکنیکهای فاصله گذاری برشتی سخن بگویند ، تا زمانی که من مسلمان ایرانی و اینجایی و اکنونی در پهن دشت مذهب حقه جهت و جلوه و منهج و مصب و مهب نگیریم ، تحصیل حاصل و آب در هاون کوبیدن است.
قنادزاده / موسوی
با زیبایی و فصاحت و روشنگری دریافته اند که تعزیه حر ریاحی چگونه با مصائب و مسائل امروز و اینک و اینجا میتواند جذم و جفت و جور گردد ، ستودنی است.
"بازگشت" پاساژهای بسیار گویا و دلنشینی با مسائل معاصر از اعتیاد به شرب خمر و مسکرات ، تا بیان اینکه دانشجویان تئاتری در صددند شبیه نمایش حر ریاحی را بر صحنه بیاورند اما با این شخصیت ارتباط برقرار نمیکنند ، این هم نکته ایست چون تیغ پولادی تیز.
و اینجاست که تقطیع و جابجایی ها و هم حسی دو زمانه با پار و پریر و پیرار و اینجا و اکنون و اینک ، اجرایی موفق و کامیابانه از قعر و انبیق قنادزاده تراویده که خوش است.
سید عظیم موسوی – این چهره نام آشنا و دردمند تئاتر معاصر – با نگارش متنی پیام گذار و خوش ساختار و ریختار کاری سخته و پخته در اختیار قناد زاده قرار داده تا او هرچه میخواهد دل تنگش بگوید.
گروهی دانشجوی عاشق و شایق به قولی پاشنه را ورکشیدند، اجرای مدرن و دیدنی را با مواضعی عدالتخواهانه حادثه و واقعه دشت نینوا را با آن سوز و گداز دشتی ها و چهارگاه ها عرضه کردند که در هر حال از دل برآمده و بر دل مینشیند.
ادبیات تعزیه در این اثر منسجم و پاک و پاکیزه و در نهایت یادآور مقاتل مدرن استاد بهرام بیضایی و خاصه نمایشنامه ضربت خوردن امام علی(ع) نیز هست که در هر حال همه حسنات و ویژگیها سر آخر به دستگاه زیباشناختی و میزانسن های هندسی زیبا و موسع شایان قنادزاده برمیگردد.
او توانسته اجرایی موجز و پر از لحظات و آنات زیباشناختی را با گروهی دانشجوی تکنوکرات – همه دانشجوی دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی اند – و بی آنکه مدعی کباده کشی ها و آوازه گریهای رایج و مرسوم گردند ، کاری جمع و جور و اثرگذار و مرتبط با ایام محرم و سوگواری آل عبا و سالار شهیدان را در فرهنگسرای شفق بر صحنه بیاورند.
صاحب این قلم در شب اجرا به بر و بچه ها گفت که هنر یعنی طبیعت + من.
من نویسنده ، من کارگردان و من خلاق و تصادفا اینجا طبق منیت مغتنم و بجاست ، چرا که شان نزول کار در همین منیتهاست.
در کل من بر این باورم که مسئولان باید از در به دری های بی دلیل و نا موجه و کژتابی های بدخیمانه و به ظاهر مسئولانه اما در باطن سنگ اندازانه تبری جویند و کار عاشورایی بازگشت را از خود نرانند.
ما به مسئولان شهرداری و سازمان فرهنگی هنری آن که معمولا خارق عادت عمل و حمایت میکنند متوقع هستیم که بسا بیش از اینها زیر پر و بال آثار ارزشی و پر بها را اولویت دهند و در صدر هر مناصله بنشانند.
من دست مریزاد خود را خالصانه به گروه قنادزاده پیشکش میکنم و جف القلم من تنها درخواست اجرای بیست روزه این اثر که بسیار اندک است ، به زمانی فراخ تر ، سالن تئاتری آبرومندانه تر و در کل تسهیل برای فیض بردن بیشتر و بهتر این اثر را فراهم کنند.
مجلس تمام گشت و به آخر رسید عمر،
ما همچنان در اول وصف تو مانده ایم...